واژه ی مثنوی از کلمه ی "مثنی" به معنی دوتائی گرفته شده است. زیرا در هر بیت دو قافیه آمده است
که با قافیه بیت بعد فرق می کند.از آنجا که مثنوی به لحاظ قافیه محدودیت ندارد بیشتر برای موضوعات
طولانی به کار می رود. خصوصیات مثنوی باعث شده است که داستان ها اغلب در قالب مثنوی سروده شوند.
علاوه بر داستان سرایی، برای هر موضوعی که طولانی باشد هم از مثنوی استفاده می شود.
مثلاً در ادبیات آموزشی مثل آموزه های صوفیان هم از قالب مثنوی بهره می برده اند.
سرودن مثنوی از قرن سوم و چهارم هجری آغاز شده است که از بهترین مثنوی ها می توان به شاهنامه فردوسی،
حدیقه سنایی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی اشاره کرد.
قدیمی ترین مثنوی سروده شده- که اکنون به جز چند بیت چیزی از آن در دست نیست- مربوط به رودکی است
که متن کلیله و دمنه را در قالب مثنوی به نظم در آورده بود.
نمونه ای از مثنوی از بوستان سعدی
حکایت
یکی گربه در خانه زال بود----- که برگشته ایام و بد حال بود روان شد به مهمان سرای امیر----- غلامان سلطان زدند شر به تیر چکان خونش از استخوان می دوید---همی گفت و از هول جان می دوید اگر جستم از دست این تیر زن----- من و موش و ویرانه پیر زن
ترجیع بند
ترجیع بند از چند قطعه شعر تشکیل شده است که هر کدام از این قطعه شعرها دارای قافیه و وزن یکسان هستند
و در آخر هر رشته شعر یک بیت یکسان با قافیه ای جداگانه تکرار می شود. بهترین ترجیح بندهای مربوط به سعدی ،
هاتف و فرخی است. از ترجیع بندهای معروف ادبی فارسی ترجیع بند هاتف است که بیت ترجیع آن این است:
که نیکی هست و هیچ نیست جز او ----- وحده لا اله الا هو
نمونه ای از ترجیع بند از دیوان سعدی
دردا که به لب رسید جانم ----- آوخ که ز دست شد عنانم
کس دید چو من ضعیف هرگز ----- کز هستی خویش در گمانم
پروانه ام اوفتان و خیزان ----- یکبار بسوز و وارهانم
گر لطف کنی به جای اینم ----- ورجور کنی سرای آنم
بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله کار خویش گیرم
زان رفتن و آمدن چگویم ----- می آیی و می روم من از هوش
یاران به نصیحتم چه گویند ----- بنشین و صبور باش و مخروش
ای خام، من این چنین در آتش ----- عیبم مکن ار برآورم جوش
تا جهد بود به جان بکوشم ----- و آنگه به ضرورت از بن گوش
بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله ی کار خویش گیرم
ای بر تو قبای حسن چالاک ----- صد پیرهن از جدائیت چاک
پیشت به تواضع است گویی ----- افتادن آفتاب بر خاک
ما خاک شویم و هم نگردد ----- خاک درت از جبین ما پاک
مهر از تو توان برید هیهات ----- کس بر تو توان گزید حاشاک
بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله ی کار خویش گیرم
** توضیح: به علت طولانی بودن ترجیع بند تنها قسمتهایی از آن انتخاب شده است که نشان دهنده
"قطعه" شعری است که معمولاً مصراع های اولین بیت آن هم قافیه نیستند ولی مصراع دوم تمام
ادبیات آن هم قافیه اند. طول قطعه دو بیت یا بیشتر است.
......................الف///////// ...................... ب ...................... ج ////////// ...................... ب ...................... د ////////// ...................... ب
قطعه را بیشتر در بیان مطالب اخلاقی و تعلیمی و مناظره و نامه نگاری بکار می برند.
قدیمی ترین قطعه ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر پروین
اعتصامی نیز بیشتر اشعارش را درقالب قطعه سروده است.
پروین اعتصامی مناظره های زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره نخ و سوزن، سیر و پیاز و ......
شکل تصویری قطعه به شکل زیر است:
علت اسم گذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک
قصیده برداشته شده باشدو در واقع قطعه ای از یک قصیده است.
نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی ----- بررست و بردمید بر او بر، به روز بیست
پرسیدازچنار که توچند روزه ای؟ ----- گفتا چنار سال مرا بیشتر ز سی است
خندید پس بدو که من از تو به بیست روز ----- برتر شدم بگوی که این کاهلیت چیست؟
او را چنارگفت که امروز ای کدو ----- باتو مراهنوز نه هنگام داوری است
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان ----- آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست!!!