عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
بازدید : 361
نویسنده : آوا فتوحی

مـردهـا آنچـه را کـه مـی‌ شنونـد از یـک

 

گـوش وارد و از گـوش دیگـر خـارج می‌سازنـد ،

 

امـا زنـان از دو گـوش وارد و از دهـان خـارج

 

مـی‌کنند !



 جــورج بــــرنارد شــاو



:: برچسب‌ها: جورج برناردشاو ,
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
بازدید : 385
نویسنده : آوا فتوحی

آسمان دیده دیشب
هوای باران داشت
همه جا پیدابود
یک سکوتی زیبا
غرشی سخت مهیب
خواب شب را آشفت
"تندر چشمانش"
لحظه ای ویران کرد
کلبه پندارم
زیر باران دستی
ناگهان گشت رها
پاک شد از خاطر
راه خانه انگار
در کشاکش باد ، بارشی یکریز

رضایی

 



:: برچسب‌ها: حمید رضایی , ,
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
بازدید : 325
نویسنده : آوا فتوحی

واقعیت این است که
هر کسی آزرده ات خواهد کرد ؛
فقط باید کسانی را پیدا کنی
که ارزشِ تحملِ رنج را داشته باشند !!

- باب مارلی



:: برچسب‌ها: باب مارلی , ,
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
بازدید : 608
نویسنده : آوا فتوحی
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
بازدید : 531
نویسنده : آوا فتوحی



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: اکبر درویش , ابر , آرزو , باران , دعا , ,
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
بازدید : 542
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "آیینه چهار وحهی" از شاعر "خسرو كرمانشاهي" (1)
وجدان اش را
در رختخواب جا گذاشت
سبک بال شد

(2)
تن فروشی
برای نان
رذیلت بود
انسانیت اش حراج کرد
شرافت پیدا کرد

(3)
تیغ بر خود کشید
به جای خون، آب شتک زد
اختراع اش را ثبت کردند

(4)
آمده بود، بماند
ماند
پوسید
کپک زد



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: خسرو کرمانشاهی , شعرنو , ,
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
بازدید : 624
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "شعري براي زن" از شاعر "مجتبی غفوری"

چشمان خمار
دامن چين دار
موهاي طلايي
ابروان كماني
و..........
اين تصويرِ زن نيست
اين تصور مرديست
كه از زن ساخته است
وآن را هنرمندانه
در شعرش
و تابلوي نقاشي اش
به تصوير مي كشد

قرن ها گذشت
اما هنوز
تو را نشناخته اند
ادبيات پُر است از وصف تو
آنها
از چشمان خمارت بسيار گفتند
اما از قلب مهربانت؟
هرگز.....
از تاب گيسوانت بسيار سرودند
اما از تنهايت؟
هرگز....
و هزاران هرگز ديگر....
چه خودخواهند مردان
آن زمان كه تو را
مصادره به مطلوب مي كنند
اي زن
تو روح عشقي
و
پادشاه وفا
تو مقدس و پاكي
چون مريم
همان كه زهُدانش
كشتگاه نور خدا بود
و رُستنگاه پيمبر
تو تجسم مهري
و بعد از خداوند
سزاوار پرستش
آنگاه كه
مادرمي شوي.



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: مجتبی غفوری , شعر نو , ,
تاریخ : جمعه 7 آذر 1393
بازدید : 579
نویسنده : آوا فتوحی
دوستداران مطالعه و پژوهش در تاريخ موسيقي ايران مي دانند كه منابع و مراجع اين رشته از تاريخ و فرهنگ و هنر ايراني بسيار محدودند و تاكنون چند كتاب در اين مورد منتشر شده، از جمله سرگذشت موسيقي ايراني تأليف روح ا... خالقي و تاريخ موسيقي ايران تأليف حسن مشحون كه تنها منابع مهم و موجود در اين زمينه اند كه البته بيشتر توصيفي اند و به شرح احوال هنرمندان موسيقي ايران پرداخته اند .
گروهي وقت خود  را صرف شنيدن آهنگ هاي بازاري بي محتوا مي كنند
كه اين آهنگ ها سست و بي پايه اندو با گذشت زمان كوتاهي از بين مي روند ولي در موسيقي سنتي ايران نغمه هايي وجود دارد كه درطول نسل ها، سينه به سينه حفظ شده و مانند قطعه جواهري به تدريج صيقل و تراش يافته اند از حدود قرن هشتم پيش از ميلاد اقوامي در مناطق غرب فلات ايران مستقر شدند كه ازآرياييان بودند كه عقايد خودرا در سروده هاي كهن و دا به جاي نهادند موسيقي از  وسايل اوليه ارتباطات تلقي مي شد و كاربرد آن در فرهنگهاي كهن و در مراسم عبادي و مراسم پرستش در لوحه ها و  حجاريها منعكس شده است، و نوع ديگر موسيقي همراه با اجراي رقص براي رفع دلتنگي و رهايي از افسردگي به ويژه جشن ها و مراسم جمعي بوده است كه البته موسيقي سنت ودايي هند از بعضي صداها و آهنگ ها به عنوان پديده ملكوتي و معنوي سخن رفته است و اين موسيقي جزء فرايض مذهبي و مراسم عبادي محسوب مي شده است.
ولي در كتاب گاه(سرود)قديمي ترين بخش اوستا كه اين سرودها هنگام نيايش اهوار مزدا خوانده مي شد و سازهايي كه سرودها را همراهي مي كردند، طبل، سنج-دف-بوق، شيپور چنگ و نوعي عود بود و فنيقي ها و ايلامي ها كه به تبعيت امپراطوري ايران درآمدند با موسيقي آشنا بودند. موسيقي در عصر باستان و همراه ساير رسوم اجتماعي بكار رفته مثلاً در مراسم جشن ها، عمليات جنگي -اجراي آهنگ هاي محلي در نقش برجسته هاي ايلامي، آشوري و همچنين نقش برجسته اي از شوش كه در موزه نگهداري مي شوند نشان داده كه نوازندگان از دف و چنگ و طبل و تنبور دسته بلند استفاده ميكردند.خوانندگان، رامشگران و خنياگران در دستگاه حكمرانان ايران باستان مانند مادها و هخامنشيان بودند و مورخان يوناني از بكاربردن دهل و شيپور بربط و تنبور را كه يونانيان از ايرانيان ياد گرفته اند ياد مي كنند.
دردوره ساساني صحنه هاي بزرگي بر روي سنگ حجاري شد، كه نشان ميدهد خوانندگان زن براي حفظ وزن دست مي زدند و از سرنا وعود و دف و شيپور و طبل بزرگ و همچنين از عود هندي-تبور كوچك-چنگ-زنگ-تنبك استفاده مي كردند و از خوانندگان زني كه صداي تيزتر داشتند استفاده مي كردند.‌يكي از باستاني ترين شيوه توليد اصوات موسيقيايي آواز است كه در دوره خسرو پرويز(سلطنت از 590-628 م) از مردي خواننده به نام نكيسا ياد شده كه نظامي هم در منظومه خسرو شيرين از او ياد كرده است. از نوازندگان سركش و رامشگر جوان تري به نام باربد نام برده شده است كه هر دو از رامشگران خسرو پرويز بودند كه بخصوص باربد بزرگترين نوازنده عصر خسرو پرويز است و تجمل دردربار ساسانيان باعث رونق موسيقي درآن دوره شد. در عقايد مزدك شادي و موسيقي نزد خدا محترم بود و نغمه هاي چكاوك، خسرواني، نوروز بزرگ و كوچك، خارا، جامه دران، زيرافكن، نهفت هنوز جزو دستگاه هاي موسيقي ايراني از آن زمان باقي مانده است. نقش طاق بستان و همچنين ظرف طلا و نقره هاي كه حكاكي شده و نوازندگان همه از آثار دوره ساساني است.‌
در زمان كوروش و داريوش اول از موسيقي نظامي و همچنين از موسيقي در مراسم ورزشي و مراسم شكار و مراسم رسمي در اعياد و جشن ها و عروسي ها استفاده مي شد.
مهدي و ابراهيم از خلفاي عباسي به موسيقي پرداختند و آواز را فرا گرفتند در دوره خلفاي عباسي از جمله هارون الرشيد و پسرانش امين و مأمون موسيقي رواج يافت.
در دربار هارون دسته اي از خوانندگان و عودنوازان دختر را تربيت مي كردند و اسحاق موصلي از موسيقي دانان مشهور آن عهد است و مادرش خواننده آن زمان بود و يكي از شاگردان اسحاق بنام زرياب بدانجا رسيد كه پايه گذار موسيقي اندلس گرديد.‌
در آن ناحيه به ترويج موسيقي و آواز پرداخت و فرزندان او موسيقي دانان سرشناسي شدند زرياب براي عود مضرابي از ناخن عقاب ساخت كه قبلاً مضراب ها چوبي بودند و از كارهاي ابتكاري او افزودن سيم پنجم به عود بود. زرياب در مورد تعليم آواز سه مرحله: ‌
1-‌ تعليم وزن 2- تعليم ملودي يا آهنگ 3- تعليم تحريرهاي مناسب و زينت هاي آواز را مطرح كرده بود.‌
ابوبكر محمدبن رازي متولد شهر ري
درجواني از رامشگران عود بود و كتاب في الجمل الموسيقي را نوشت و پس از تحصيل طب در بغداد كتاب هاي رازي او قرن ها در دست اطباي اروپايي جزو كتاب درسي شان بود و رودكي هم در دوره ساماني چنگ و عود مينواخت.‌
ابونصر فارابي
كتاب الموسيقي الكبير او بزرگترين كتاب هايي است كه تا اين زمان راجع به موسيقي نوشته شد، و گامي كه فارابي در كتابش مطرح كرده بودند قرن ها بعد آهنگسازي آلماني بنام باخ پيشنهاد كرد و امروزه به نام گام باخ مشهور است. فارابي در كتابش موسيقي را جزئي از رياضيات مي داند و ميگويند:برخي  از معاني موسيقي از معلومات بديهي برخي از علم طبيعي و برخي از صناعت هندسه و علم حساب هستند.‌
ابن سينا
بعد از فارابي ابن سينا كه اهل بخارا بود، بزرگترين نويسنده موسيقي بود او دو رساله به زبان عربي درباده ي موسيقي نوشت كه يكي جزوكتاب شفا و مبسوطتر است و ديگري در كتاب نجات آمده است كه تعريف صدا، تعريف موسيقي، صداهاي زير و بم-اجناس صدا و انواع آن- نوعي است براي موسيقي وزن خواني، وزن هاي شعر و تاليف آهنگ است را يادآور شده است.


:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی , پیشکسوتان , دانشمندان , رساله , سبک , ساز , باب , اسلام , موسیقی اسلامی , خیام , خواجه نصیرالدین طوسی , مولانا جلال الدین بلخی , آوا , میرزاعبدالله , ,
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
بازدید : 612
نویسنده : آوا فتوحی
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
بازدید : 487
نویسنده : آوا فتوحی

الهــــــهء درون من
گمگشته در بیخوابی شبها
سفرم در تو بی انتهاست
بیا با بالهایت
گیسوان تنهاترین مسافر را
شانه کن ، افشان کن
بیا دستی بکش بر شانه های
خسته ترین همسفر جاده و سنگ
ای بــوی نجیب برکه ها
یاد رُخت در آینه و آب
نقش خیال پرواز کبوتر یست
از تبار آرامش و صلح
که سحرگاهان از من گریزانست
و شامگاهان بر مژگانم می نشیند
لانهء قلبم را دریاب
بیا بنشین و بنشانم بر درفش سپیدت.



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: محمود شیربازو , ,
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
بازدید : 462
نویسنده : آوا فتوحی

 

2. شهرآشوب

شهرآشوب گونه ای از شعرپارسی است که درآن از ابزار کار، مشاغل وحرفه های مختلف وانسان هائی که دررشته های گوناگون بکار مشغولند سخن بمیان آورده می شود. مهستی را باید نخستین شاعر شهرآشوب سرا و در واقع بنیان گذار شهرآشوب درادبیات فارسی شمرد. اشتباه بسیاری ازکسان که اورا عاشق پسر قصـّابی شمرده اند ناشی ازشیوه ی شهرآشوب سرائی اوست که ازکارگران وصنعتگران بسیاری (ازجمله از شاگرد قصـّاب ها) با عاشقانه ترین کلمات یاد کرده است. معین الدین محرابی درشرحی جالب که برشهرآشوب های مهستی نوشته بدرستی خاطرنشان ساخته است که "یک نفر شاعر هر قدر هم که عاشق پیشه ورند ولاابالی باشد نمی تواند درآن واحد عاشق صدها نفر از ارباب حرف واصناف مختلف یک شهرباشد

. آنچه درمورد شهرآشوب های مهستی می توان گفت این است که او به عنوان یک زن از زیبائی وعشق جاودانه ی زنانه ی خود مایه گذاشته، کار را بالاترین و والاترین شرافت آدمی شمرده  و کار و انسان های کارگر را ستوده است. او درباره ی دلبران بزار، پاره دوز، پتک زن، بافنده، حمامی، خاک بیز، نانوا، سوزن ساز، خیــّاط، کله پز، زین ساز، قصاب، صحاف، لباس شوی، میوه فروش، نجــّار، کلاه دوز، نعلبند وبسیاری از حرفه های دیگر عاشقانه سروده است.  این چیزی است که حتی امروز ادبیات نوین ما بدان چندان توجه نکرده است. مثلأ ما بسیاری از محصولات را مصرف می کنیم ولی تولید کنندگانشان را بدست فراموشی می سپاریم؛ دراتاق خود پناه می جوئیم، برتخت خود می آرامیم، اتوبوس و قطار و اتومبیل سوار می شویم، درزیر نور مهتابی مطالعه می کنیم و وسایل مختلف برقی را براه می اندازیم و هرگز به دستها و مغزهائی که همه ی اینها را ساخته است فکر نمی کنیم. چه زیبا بود اگر ادبیات و هنر ما با دیدی انسانی ازکارگران و اربابان حرف وصنایع، معشوق ومحبوب و شهرآشوب های زمانه می ساخت.  به گفته‌ی آقای سعید نفیسی، مهستی نام آورترین زنی است که به زبان پارسی شعر گفته است. تخصص او در سرودن رباعیات درباره‌ی پیشه‌وران و صنعتگران است. جا دارد از برخی از شهرآشوب های مهستی نمونه واریاد کنیم:

صحاف پسر که شهره ی آفاق است

چون ابروی خویشتن به عالم طاق است

با سوزن مژگان بکند شیــــــــرازه

هرسینه که ازغم دلش اوراق اســـــــت

ویا:

آن کودک نعلبنـــد داس اندردست

چون نعل براسب بست از پای نشست

زین نادره ترکه دید درعالم پست

بدری به ســــــُم اسب هلالی بربسـت

واینهم رباعی دیگری که مهستی درباره ی خـــبــّاز (نانوا) سروده است:

سهمــــــی که مرا دلبرخـــبــّـاز دهد

نه از سرکینه، از سرناز دهــــد

درچنگ غمش بمانده ام همچو خمیر

ترسم که بدست آتشم باز دهـــــد

واینهم یک شهرآشوب عالی درباره ی دلبر رخت شوی:

با ابرهمیشـــــــــــه درعتابش بینم

جوینده ی تاب آفتابــــــــــش بینم

گر مردمک دیده ی من نیست، چرا؟

هرگه که طلب کنم، درآبش بینــم

و اینهم ستایش یک زن عاشق پیشه است از پسرک تیراندازی که دراین فن مهارتی داشته است:

کاشکی انگشتوانت بودمـــــی

تا درانگشتت همی فرسودمــــی

تا هرآنگاهی که تیر انداختـی

خویشتن را کج بدو بنمودمـــــی

تا بد ندان راست کردی اومرا

بوسه ای چند ازلبش بربودمـــی [5]

مهستی درشهرآشوب های خود مرزهای دینی، طبقاتی وقومی بدور می افکند و انسان و کار شرافتمندانه انسانی را مورد ستایش قرار می دهد و بدینوسیله بعنوان ستایشگر راستین زندگی قــد علم می کند.

4. طنز گویی

مهستی درطنز بحق از متقدمین عبید زاکانی است. درطنزهای مهستی نیز مانند دیگر طنزپردازان قبل ازوی (ازجمله طنزپردازان کلاسیک عرب) کلمات بظاهر رکیک بکرات بکاررفته است. استفاده ازاین شیوه احتمالأ به علت عریانی زبان وحساس سازی وجلب توجه عامه به پیام موجود درطنز صورت پذیرفته است. آماج طنز مهستی، با سنجش معدود اشعاری که ازاو دردست ماست، بی عدالتی اجتماعی وخرافه گری مذهبی است. مهستی دررابطه با بی عدالتی مستتر در ازدواج مردان پیربا دختران جوان چنین سروده است:

شـــــــــوی زن نوجوان اگر پیربود

چون پیربود همیشه دلگیـربود

آری مثل است اینکه زنان می

درپهلوی زن تیر به از پیربود

سعدی با الهام ازاین شعراست که بعدها ضمن حکایتی درباب ششم گلستان می نویسد "زن جوان را اگر تیری درپهلو نشیند به که پیری."

درطنز ذیل مهستی قاضی شهر و روابط غیرعادلانه ی خانوادگی اورا به سخره گرفته است ـ رابطه ای که طی آ ن قاضی ناتوان ازانجام وظایف زناشوئی دختری جوان را بخاطرحفظ حیثیت شغلی نداشته اش اسیرچهاردیواری خانه کرده است:

قاضی چو زنش حامله شد زارگریست

گفتا زسر کینه که این واقعه چیســـــــــت؟

من پیرم و _____ من نمی خیزد هیــــــچ

این قحبه نه مریم است این بچه زکیست؟

این طنز نه تنها قاضی قدرقدرت را ازعرش به فرش می اندازد وبا طنزله می کند، بلکه کــّـل دستگاه فئودالی و سنت درباری که چندزنی ونهاد حرمسرا درآن نقش مسلط دارد را بطورغیرمستقیم به ریشخند می گیرد. ازفحوای شعرمعلوم است که قاضی بخاطر"حفظ آبروی خود" این راز را ازپرده برون نمی افکند. درحدود سه قرن بعد عبید زاکانی تحت تاثیر مهستی درپند سی ام "رساله صد پند" نوشت "دخترفقیهان وشیخان وقاضیان وعوانان {ماموران اجرای مالیات} مخواهید...."



:: برچسب‌ها: مهستی , گنجوی , رباعی , زندانی , فروغ , کتاب , زن , شهر آشوب , پارسی , آفاق , ادبیات , ایران , شیراز , اصناف , ,
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
بازدید : 383
نویسنده : آوا فتوحی



:: برچسب‌ها: خوبی , عمل , بدی , نتیجه , وب , سایت ,
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
بازدید : 405
نویسنده : آوا فتوحی

 

بس باد....

وای من ! من تهی ز من بس باد

مرده ! این گونه زیستن بس باد

نعر از درد می کشم خاموش

نعره بی روزن دهن بس باد

ابر ، اشک سیاه می بارد

.یاد باغ و گل و چمن بس باد

تن نمانده است تازیانه بسی است

جان بیدار بار تن بس باد

گر به مردی جدال گیرد خصم

خنجر کین تهمتن بس باد

کاش دشمن یکی و دوست یکی

اینچنین ، گر چه باختن بس باد !

تا جهان در ستیز آویزد

عالمی را یک اهرمن بس باد

گر هنوزت امید پرواز است

بال و پر بسته ی رسن بس باد

زیر این تاق گر تو را خاکی است

نامش ار می نهی وطن بس باد

خاک آزادگی اگر قفس است

گر تو آزاده ای سخن بس باد

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: پرویز خائفی , قفس , خاک , سخن , آزاده , اید , پرواز , اهرمن , مرد , خصم , سیاه , اشک , گل , چمن , درد ,
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
بازدید : 516
نویسنده : آوا فتوحی


ﻋﺎﻗﺒﺖ


ﯾﮏ ﺭﻭﺯ


ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ


ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺭﺍ


ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ

ایلهان برک



:: موضوعات مرتبط: شاعران خارجی ونویسندگان وموسیقیدانان , ,
:: برچسب‌ها: ایلهان برگ , روز , یاد , نفر , ,
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
بازدید : 319
نویسنده : آوا فتوحی


از آدمهای پر توقع فاصله بگیر اینها مقیاست را به هم می زنند و حرمت مهرت را می شکنند ،
چون آنها حافظه ضعیفی دارند خوبیها را زود فراموش می کنند...

محمود دولت آبادی



:: برچسب‌ها: محمود دولت ابادی , ,
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
بازدید : 441
نویسنده : آوا فتوحی
تاریخ : دو شنبه 3 آذر 1393
بازدید : 678
نویسنده : آوا فتوحی

بعد از ما
باز هم می آید ماه
و را ه می رود
جای قدم هامان
عاشق می شود
وبه آ سمان باز نمی گردد.



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: سیمین رهنمایی , آسمان , ماه , ,
اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com