1 – عشق معطوف به غير از خود است. در حاليكه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زير را مقايسه كنيد: - ( من) دوستت دارم - ( من) برات مي ميرم - (براي من) هيچكس مثل تو نميشه - ( من ) هميشه به فكر توام -( من) را فراموش نكن - ( من ) از تو رنجيدم در حاليكه در عشق، توجه به حالتها و لذتهاي خود نيست. و خواست و شرايط معشوق جايگزين خودخواهي فرد مي شود. جمله معشوق است و عاشق پرده اي زنده معشوق است و عاشق مرده اي 2 – هوس پاسخ به يك نياز جسماني و رواني است، مثل نياز به آب، نياز به اكسيژن ، نياز به غذا. ولي عشق فراتر از يك چنين نيازي هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشكوفايي فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمي كند، كوچك نمي كند. عشق عزت و احترام دارد و اين احترام از روي بي نيازي و بزرگي عشق حاصل مي شود.
سید محمود فرخ خراسانى متخلص به «فرخ» فرزند سید احمد جواهرى متخلص به «دانا»، مقدمات فارسى و عربى را در مدارس قدیمه (مكتبى در مجاورت منزلشان) آموخت، الفباى قرآن را فراگرفت و كتابهاى موش و گربه و حسنین و عاق والدین و حسین كرد و نصاب الصبیان و گلستان سعدى را خواند، امثله و صرف میر را در یكى از حجرههاى صحن نو از آخوند مكتبدارى به نام ادیبالسلطنه آموخت. فنون ادب را (انموذج و هدایة و مغنى و مطول) از محضر شیخ محمدحسین سبزوارى و پدر خود (كتاب گوهر مراد را پیش پدرش خواند) فراگرفت، در هشت سالگى به نظم شعر پرداخت، بیشتر اشعار وى به سبك خراسانى است. سالها تصدى امور آستان قدس رضوى را بر عهده داشت و چندى نیز كفیل استاندارى خراسان بود. وى در همان حال عضویت هیئت مدیره كارخانهى نخریسى و برق خسروى را نیز داشت. ضمنا دورههاى دوازدهم و سیزدهم مجلس شوراى ملى نمایندهى قوچان بود. در سالهاى آخر عمر در مشهد انزوا گزید و به تأسیس انجمن ادبى فرخ اقدام كرد. در سال 1353 دانشگاه مشهد به محمود فرخ مقام استادى افتخارى دانشكدهى ادبیات و علوم انسانى آن دانشگاه را اعطاء كرد. فهرست آثار وى به شرح زیر است: تصحیح و چاپ تاریخ مجمل فصیحى خوافى (سه جلد، 1339)؛ مناظرات و اخوانیات، سفینهى فرخ (دو جلد، 1332)؛ دیوان اشعار (شامل چهار هزار بیت كه به چاپ نرسیده است)؛ روضهى خلد (1345)؛ مثنوى فروزنده و منتخب آثار و شرح احوال استاد منشى باشى نصرت (1331)؛ خلاصهى احوال و منتخب آثار اوحدى اصفهانى معروف به مراغهاى و مثنوى منطقالعشاق یا ده نامهى احدى (1335). از فرخ چند مقاله تحقیقى و ادبى در مجلههاى «آینده» «یغما» «فرهنگ خراسان» و «یادگار» طبع شده است. ادیب و شاعر تواناى معاصر، فرزند میرزا احمدخان جواهرى خراسانى، در 1274 ش در مشهد تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد حوزهى علمیهى مشهد شد و نزد علماى مشهور آن زمان از جمله ادیب نیشابورى، ادبیات فارسى و عربى را به حد كمال رسانید و به خدمت آستان قدس رضوى درآمد. وى از جوانى در تشكیل انجمنهاى ادبى در مشهد و همكارى با مطبوعات پیشقدم بود و اشعار او در بیشتر جراید انتشار مىیافت. فرخ در ادوار دوازدهم و سیزدهم مجلس شوراى ملى كه انتخابات هر دو دوره در اوج دیكتاتورى انجام گرفته بود، وكیل شد ولى از آن پس همچنان در آستانه مشغول كار بود. مدتى نیز كفیل آستان قدس رضوى بود و بیشتر وقت او صرف كارهاى ادبى مىشد. وى را باید یكى از شعراى بزرگ معاصر دانست، مخصوصا در قصیده در زمرهى چند استاد معاصر مىباشد. در سن 84 سالگى در مشهد وفات یافت. تالیفات زیادى از او باقى مانده است. (1360 -1275 ش)، مصحح و شاعر، متخلص به فرخ. در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش از ادیبان خراسان بود. علوم مقدماتى را در مدارس قدیمهى آن شهر و فنون ادب را در محضر شیخ محمد حسین سبزوارى و پدر خود آموخت و در هشت سالگى به نظم شعر پردات. وى داراى مشاغل مختلفى، از جمله: ریاست دفتر آستان قدس رضوى، نمایندگى مردم قوچان در دورههاى دوازدهم و سیزدهم مجلس شوراى ملى بود. فرخ در 1323 ش به ازبكستان سفر كرد. از آثارش: «سفینهى فرخ»؛ تصحیح «مجمل فیحصى»؛ تصحیح كتاب «روضهى خلد»، مجد خوافى؛ «خلاصهى احوال و منتخب آثار اوحدى اصفهانى».[1] برگرفته از کتاب: گلزار مشاهیر
منابع زندگینامه: [1] آینده (س 7، ش 4، ص 330 -321)، ادبیات معاصر (79 -87)، زندگینامهى رجال و مشاهیر (67 -64 / 5)، سخنوران نامى (299 -290 / 1)، سخنوران نامى معاصر (2623 -2618 / 4)، صدف (542 -533)، صد سال شعر خراسان (431 -418)، فرهنگ سخنوران (697)، مؤلفین كتب چاپى (72 -71 / 6).
بخوان به نام خدایت که آفرید. انسان را از علق آفرید. بخوان که خدای تو کریم ترین وجودهاست. خدایی که به وسیله ی قلم، تعلیم داد و به انسان چیزهایی که نمی دانست، آموخت