عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
بازدید : 1286
نویسنده : آوا فتوحی

 

احمد شاملو (زادهٔ ۲۱ آذر ۱۳۰۴؛ ۱۲ دسامبر ۱۹۲۵، در خانهٔ شمارهٔ ۱۳۴ خیابان صفی‌علیشاه[۱] - در تهران، درگذشتهٔ ۲ مرداد ۱۳۷۹؛ ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۰ در شهرک دهکده، فردیس کرج) شاعر، نویسنده، فرهنگ‌نویس، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم ایرانی و از مؤسسان و دبیران کانون نویسندگان ایران در قبل و بعد از انقلاب بود. آرامگاه او در امامزاده طاهر کرج واقع شده است. در دوره‌ای از جوانی شعرهای خود را با تخلص الف. بامداد و الف.صبح منتشر می‌کرد. سرودن شعرهای آزادی‌خواهانه و ضد استبدادی، عنوان شاعر آزادی ایران را برای او به ارمغان آورده است.
شهرت اصلی شاملو به خاطر سرایش شعر است که شامل گونه‌های مختلف شعر نو و برخی قالب‌های کهن نظیر قصیده و نیز ترانه‌های عامیانه‌ می‌شود. شاملو در سال ۱۳۲۶ با نیما یوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نو (که بعدها شعر نیمایی هم نامیده شد) روی آورد، اما برای نخستین بار در شعر «تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و به‌ صورت پیشرو سبک نویی را در شعر معاصر فارسی شکل داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور [۲] یا شعر شاملویی[۳] یاد کرده‌اند. تنی چند از منتقدان ادبی او را موفق‌ترین شاعر در سرودن شعر منثور می‌دانند. [۴]
شاملو علاوه بر شعر، فعالیت‌های مطبوعاتی، کارهای تحقیق و ترجمهٔ شناخته‌شده‌ای دارد. مجموعهٔ کتاب کوچهٔ او بزرگ‌ترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامهٔ مردم ایران( با تمرکز بر فرهنگ تهران) می‌باشد. آثار وی به زبان‌های: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی∗ ترجمه شده‌است.
زندگی و فعالیت‌ها
تمام مطالب این بخش با توجه به اطلاعات ارائه شده در سال‌شمار زندگی احمد شاملو نوشته آیدا شاملو تهیه شده‌است. این سال‌شمار در منابع گوناگون از جمله وب‌گاه احمد شاملو، دفتر هنر[۵]، احمد شاملو شاعر شبانه‌ها و عاشقانه‌ها[۶]، شناخت‌نامه[۷]، منتشر شده‌است. هر جا از منبع دیگری استفاده شده باشد در پانویس ذکر شده‌است.
تولد و سال‌های پیش از جوانی [ویرایش]
احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خانه شماره ۱۳۴ خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. پدرش حیدر نام داشت که تبار او به گفتهٔ شاملو در شعر «من بامدادم سرانجام...» از مجموعهٔ مدایح بی‌صله به اهالی کابل بازمی‌گردد. مادرش کوکب عراقی شاملو، از مهاجران قفقازی بود که طی انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ روسیه، به همراه خانواده‌اش به ایران کوچانده‌شده‌بود[۸]. دورهٔ کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش رضا شاه بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت می‌رفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. (به همین دلیل شناسنامهٔ او در شهر رشت گرفته شده‌است و محل تولد در شناسنامه، رشت نوشته شده‌است.) دوران دبستان را در شهرهای خاش، زاهدان و مشهد و بیرجند گذراند و از دوازده سیزده سالگی شروع به ضبط لغات متداول عوام (که در فرهنگ‌های رسمی ثبت نمی‌شود) کرد.
دوره دبیرستان را در بیرجند، مشهد، گرگان و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را مدتی در دبیرستان ایران‌شهر و مدتی در دبیرستان فیروز بهرام تهران خواند و به شوق آموختن زبان آلمانی در مقطع اول هنرستان صنعتی ایران و آلمان ثبت‌نام کرد.
دوران فعالیت سیاسی و زندان [ویرایش]
در اوایل دهه ۲۰ خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندرمری به گرگان و ترکمن‌صحرا فرستاده شد. او همراه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در بحبوحهٔ جنگ جهانی دوم و ورود متفقین به خاک ایران، در فعالیت‌های سیاسی علیه متفقین در شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر و به بازداشتگاه سیاسی شهربانی و از آنجا به زندان شوروی در رشت منتقل شد. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه (ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. با به قدرت رسیدن پیشه‌وری و فرقهٔ دموکرات آذربایجان همراه پدرش دستگیر شد و تا کسب تکلیف از مقامات بالاتر دو ساعت مقابل جوخهٔ آتش قرار گرفت. سرانجام آزاد شد و به تهران بازگشت. او برای همیشه ترک تحصیل کرد و در یک کتاب‌فروشی مشغول به کار شد.
ازدواج اول و چاپ نخستین مجموعهٔ شعر و آشنایی با نیما [ویرایش]
شاملو در بیست و دو سالگی (۱۳۲۶) با اشرف‌الملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار فرزند او، سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند. در همین سال اولین مجموعه اشعار او با نام آهنگ‌های فراموش‌شده به چاپ رسید. مدتی بعد با نیما دیدار کرد و تحت تأثیر آشنایی با او و به قصد معرفی شعر او، دست به انتشار مجلات کوچک مقطعی (چون سخن نو، هنر نو (ساعت ۴ بعد از ظهر)، روزنه، راد، آهنگ صبح و ... زد.
در سال ۱۳۳۰ شعر بلند «۲۳» و مجموعه اشعار قطع نامه را به چاپ رساند. در سال ۱۳۳۱ به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده داشت.
دستگیری و زندان [ویرایش]
در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد علیه دکتر مصدق و با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه شعر آهن‌ها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده می‌شود و با یورش مأموران به خانه او ترجمهٔ طلا در لجن اثر زیگموند موریس و بخش عمدهٔ کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشتهٔ خودش و کتاب‌ها و یادداشت‌های کتاب کوچه از میان می‌رود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخه‌های یگانه‌ای از نوشته‌هایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بی‌آفتاب توسط پلیس ضبط می‌شود که دیگر هرگز به دست نمی‌آید. او موفق به فرار می‌شود اما پس از چند روز فرار از دست مأموران در چاپخانهٔ روزنامهٔ اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده می‌شود. در زندان علاوه بر شعر، به بررسی شاهنامه می‌پردازد و دست به نگارش پیش‌نویس دستور زبان فارسی می‌زند و قصهٔ بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن می‌نویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین می‌رود [۹]. مرتضی کیوان به همراه ۹ افسر سازمان نظامی اعدام می‌شود و او در زمستان ۱۳۳۳ پس از تحمل یک سال حبس، از زندان آزاد می‌شود.
ازدواج دوم و تثبیت جایگاه شعری
در سال ۱۳۳۶ با انتشار مجموعهٔ اشعار هوای تازه، به عنوان شاعری برجسته تثبیت می‌شود. این مجموعه شامل فرم‌ها و تجربه‌هایی متفاوت در قالب شعر نو است. در همین سال مجموعه‌ای از رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام و باباطاهر را منتشر می‌کند. پدر شاملو در ۱۳۳۶ فوت می‌کند.
شاملو در ۱۳۳۶ با طوسی حائری ازدواج می‌کند. دومین ازدواج شاملو مانند ازدواج اول مدت زیادی دوام نمی‌آورد و چهار سال بعد در ۱۳۴۰ از همسر دوم خود نیز جدا می‌شود.
در سال ۱۳۳۹ مجموعه شعر باغ آینه منتشر می‌شود. معروف‌ترین ترانه‌های عامیانهٔ معاصر فارسی همچون پریا و دخترای ننه دریا در این دو مجموعه منتشر شده‌است. در سال ۱۳۴۰ هنگام جدایی از همسر دومش همه چیز از جمله برگه‌های تحقیقاتی کتاب کوچه را رها می‌کند.
شروع فعالیت‌های سینمایی
در سال ۱۳۳۸ شاملو به اقدام جدیدی یعنی تهیه‌ی قصه‌ی خروس زری پیرهن پری ( با نقاشی فرشید مثقالی برای کودکان دست می‌زند. در همین سال به تهیه فیلم مستند سیستان و بلوچستان برای شرکت ایتال کونسولت [۱۰] نیز می‌پردازد. این آغاز فعالیت سینمایی بحث‌انگیز احمد شاملو است. او بخصوص در نوشتن فیلمنامه و دیالوگ‌نویسی فعال است. در سال‌های پس از آن و به‌ویژه با مطرح شدنش به عنوان شاعری معروف، منتقدان مختلف حضور سینمایی او را کمرنگ دانسته‌اند. خود او می‌گفت: «شما را به خدا اسم‌شان را فیلم نگذارید.» و بعضی شعر معروف او «دریغا که فقر/ چه به آسانی/ احتضار فضیلت است» را به این تعبیر می‌دانند که فعالیت‌های سینمایی او صرفاً برای امرار معاش بوده‌است.[۱۱] شاملو در این باره می‌گوید: «کارنامهٔ سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی!»[۱۲] برخی فیلمنامهٔ فیلم گنج قارون را که در سال‌های میانی دهه ۴۰ سینما را از ورشکستگی نجات داد منتسب به شاملو می‌دانند. استفادهٔ فراوان از امکانات زبان محاوره در گفت‌گوهای گنج قارون می‌تواند دلیلی بر این مدعا باشد.[۱۳]
در سال ۱۳۳۹ با همکاری هادی شفائیه و سهراب سپهری ادارهٔ سمعی و بصری وزارت کشاورزی را تأسیس می‌کند و به عنوان سرپرست آن مشغول به کار می‌شود. در سال ۱۳۴۰ با همکاری دکتر محسن هشترودی ۲۵ شماره از هفته‌نامهٔ کتاب هفته را منتشر می‌کند. هفته‌نامهٔ کتاب هفته و خوشه از تأثیرگذارترین هفته‌نامه‌های ادبی دههٔ ۴۰ بودند.
 
احمد شاملو و آیدا سرکیسیان

شاملو در ۱۴ فروردین ۱۳۴۱ با آیدا سرکیسیان ( ریتا آتانث سرکیسیان) آشنا می‌شود. این آشنایی تأثیر بسیاری بر زندگی او دارد و نقطهٔ عطفی در زندگی او محسوب می‌شود. در این سال‌ها شاملو در توفق کامل آفرینش هنری به سر می‌برد[۱۴] و تحت تأثیر این آشنایی شعرهای مجموعهٔ آیدا: درخت و خنجر و خاطره! و آیدا در آینه را می‌سراید. او دربارهٔ اثر آیدا در زندگی خود به مجله فردوسی گفت: «هر چه می‌نویسم برای اوست و به خاطر او... من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده‌بودم پیدا کردم».[۱۵]
آیدا و شاملو در فروردین ۱۳۴۳ ازدواج می‌کنند و شش ماه در ده شیرگاه (مازندران) اقامت می‌گزینند و از آن پس شاملو تا آخر عمر در کنار او زندگی می‌کند. شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نام‌های آیدا در آینه و لحظه‌ها و همیشه را منتشر می‌کند و سال بعد نیز مجموعه‌یی به نام آیدا: درخت و خنجر و خاطره! منتشر می‌شود و در سال ۱۳۴۵ برای سومین بار تحقیق و گردآوری کتاب کوچه راآغاز می‌کند و برنامهٔ فصه‌های مادربزرگ را برای بخش برنامه‌های کودک تلویزیون ملی ایران تهیه می‌کند.
آیدا شاملو در برخی کارهای احمد شاملو مانند مجموعهٔ کتاب کوچه با او همکاری داشت و سرپرست این مجموعه بعد از اوست.[۱۵]
در سال ۱۳۴۶ شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفته‌نامهٔ خوشه را به عهده می‌گیرد. در سال ۱۳۴۷ «شب شعر خوشه» را با همکاری دکتر عسکری و با حضور 110 شاعر معاصر، نمایشگاه نقاشی منصوره حسینی، نمایشگاه کاریکاتور اردشیر محصص و تئاتر در درانتظار گودو را با هنرمندی داوود رشیدی، پرویز صیاد و پرویز کاردان برگزار می‌کند. همکاری او با نشریه خوشه تا ۱۳۴۸ که نشریه به دستور ساواک تعطیل می‌شود، ادامه دارد. در سال ۱۳۴۷ او به عضویت هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران در می‌آید و کار بر روی غزلیات حافظ و تاریخ دورهٔ حافظ را آغاز می‌کند. نتیجه این تحقیقات بعدها به انتشار حافظ شیراز به روایت احمد شاملو انجامید. شاملو مطالعهٔ شعر و تاریخ اجتماعی سیاسی دورهٔ حافظ و اصلاح روایت خود از حافظ را تا پایان عمر ادامه داد.
در خرداد ۱۳۵۰ ترجمهٔ بازبینی شدهٔ رمان پابرهنه‌ها، نوشتهٔ زاهاریا استانکو با استقاده و تکیه بر زبان تداولی منتشر شد. در اسفند ۱۳۵۰ شاملو مادرش را از دست داد. در همین سال به فرهنگستان زبان ایران برای تحقیق و تدوینِ کتاب کوچه، دعوت شد و به مدت سه سال به همکاری خود با فرهنگستان ادامه داد.
سفرهای خارجی
شاملو در دههٔ ۱۳۵۰ به فعالیت‌های گسترده‌ای در شعر، نویسندگی، روزنامه نگاری (از جمله همکاری با کیهان فرهنگی و آیندگان)، ترجمه، شعرخوانی (از جمله در انجمن فرهنگی گوته و انجمن ایران و آمریکا و فعالیت‌های سینمایی (از جمله تهیهٔ گفتار برای چند فیلم مستند به دعوت وزارت فرهنگ و هنر) را ادامه می‌دهد. در دانشگاه صنعتی شریف نیز سه ترم به تدریس مطالعهٔ آزمایشگاهی زبان فارسی مشغول می‌شود در سال ۱۳۵۱ نوارهای صوتی از شعرهای حافظ، مولوی، ابوسعید ابوالخیر با صدای شاملو و موسیقی اسفندیار منفردزاده و فریدون شهبازیان و مجموعه‌ای از آثار نیما با موسیقی احمد پژمان منتشر می‌شود. در رادیو برای کودکان و نوجوانان برنامه می‌نویسد و اجرا می‌کند. مدتی بعد از تحمل دردهای شدید برای معالجهٔ آرتروز گردن به پاریس می‌رود و جراحی می‌شود.
سال بعد، ۱۳۵۲، مجموعه شعر ابراهیم در آتش را به چاپ می‌رساند و برای چند فیلم مستند (مشهد، اصفهان و تبریز) گفتار متن می‌نویسد و اجرا می‌کند.
در سال ۱۳۵۴ دانشگاه رم از او دعوت می‌کند تا در کنگرهٔ جهانی نظامی گنجوی شرکت کند و از همین رو با یدالله رویایی عازم ایتالیا می‌شود.
در ۱۳۵۵ انجمن قلم آمریکا و دانشگاه پرینستون از او برای شرکت در گردهمایی ادبیات امروز خاورمیانه و سخنرانی و شعرخوانی دعوت می‌کنند و او عازم ایالات متحده آمریکا می‌شود. شاملو در این سفر به سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاه‌های نیویورک و پرینستون می‌پردازد. او با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و کوزمینسکی در این سفر دیدار می‌کند و پس از سه ماه همراه آیدا به ایران باز می‌گردد. در همین سال با دعوت دانشگاه بوعلی سینا، برای مدتی به سرپرستی پژوهشکدهٔ آن دانشگاه مشغول می‌شود. چند ماه بعد، این بار در اعتراض به سیاست‌های حکومت شاهنشاهی ایران کشور را به مقصد ایتالیا (رم) ترک می‌کند و از آنجا به آمریکا می‌رود و در دانشگاه‌های هاروارد، و ام آی تی و دانشگاه برکلی به سخنرانی می‌پردازد. تحقیق روی کتاب کوچه و حافظ شیراز را ادامه می‌دهد. پیشنهاد دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک را برای همکاری در تدوین کتاب کوچه نمی‌پذیرد.
در سال ۱۳۵۷، پس از یک سال تلاش بی‌حاصل برای انتشار هفته‌نامه، به امید نشر و فعالیت علیه رژیم شاه به بریتانیا می‌رود. در لندن ۱۴ شمارهٔ نخست هفته‌نامهٔ ایرانشهر را سردبیری می‌کند اما در اعتراض به سیاست‌ دوگانهٔ مدیران آن در قبال مبارزه با رژیم و مسائل مربوط به ایران استعفا می‌دهد. ∗ مجموعه شعر دشنه در دیس در ایران منتشر می‌شود.
انقلاب و بازگشت به ایران
با وقوع انقلاب بهمن ۵۷ ایران و سقوط رژیم شاهنشاهی، شاملو سه هفته پس از پیروزی انقلاب در ۱۱ اسفند به ایران باز می‌گردد. در همین سال انتشارات مازیار اولین جلد کتاب کوچه را در قطع وزیری منتشر می‌کند. شاملو به عنوان عضو هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران انتخاب می‌شود و مقاله‌ها و مصاحبه‌های متعددی پیرامون تحلیل و آسیب‌شناسی انقلاب و مسائل روز سیاسی و اجتماعی از او در مجلات و روزنامه‌ها به چاپ می‌رسد.
در سال ۱۳۵۸ هفته‌نامهٔ کتاب جمعه با سردبیری احمد شاملو و مدیریت عسکری پاشایی منتشر می‌شود. انتشار این هفته‌نامه پس از ۳۶ شماره توقیف می‌شود.در این سال‌ها مجموعه‌ای از شعرهای سیاسی خود را به نام کاشفان فروتن شوکران - که در آن شعر «مرگ نازلی» در بزرگداشت وارطان سالاخانیان، مبارز مسیحی ایرانی است [۱۶]- و مجموعه‌های پریا، ترانهٔ شرقی (لورکا)، مسافر کوچولو و یل و اژدها را دکلمه می‌کند که به صورت نوار صوتی منتشر می‌شوند.
از ۱۳۶۲ با تغییر فضای سیاسی ایران چاپ آثار شاملو نیز متوقف می‌شود. در حالی که کار و فعالیت شاملو متوقف نمی‌شود. نوار کاست سیاه همچون اعماق آفریقای خودم (ترجمهٔ شعرهای لنگستون هیوز) و سکوت سرشار از ناگفته‌هاست (ترجمهٔ شعرهای مارگوت بیکل) با موسیقی بابک بیات در انتشارات ابتکار منتشر می‌شود. شاملو ترجمه و تألیف و سرودن را ادامه می‌دهد به‌ویژه روی کتاب کوچه با همکاری همسرش آیدا مستمر کار می‌کند. ترجمهٔ رمان بلند دن آرام (نوشتهٔ میخائیل شولوخوف) را آغاز می‌کند. چندین گفت‌وگو از او به چاپ می‌رسد تا آن که در سال ۱۳۷۲ با کمی‌ بازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود مجوز نشر می‌گیرند.
در ۱۳۶۷ به آلمان غربی سفر می‌کند تا به عنوان میهمانِ مدعوِ دومین کنگرهٔ بین‌المللی ادبیات (اینترلیت ۲) با عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور شرکت کند. در این کنگره نویسندگانی از کشورهای مختلف از جمله عزیز نسین، دِرِک والکوت، پدرو شیموزه، لورنا گودیسون و ژوکوندو بِلی حضور داشتند. سخنرانی شاملو با عنوان «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!» به تأثیر فقر و ناآگاهی و خرافه در عدم دستیابی به فرهنگ یکپارچه و متعالی جهانی اختصاص داشت. در ادامهٔ این سفر به دعوت خانم روترات هاکرمولر در اتریش، به شعرخوانی و سخنرانی می‌پردازد و به دعوت انجمن جهانی قلم (Pen) و دانشگاه یوته‌بوری به سوئد می‌رود. به دعوت ایرانیان مقیم سوئد در خانهٔ مردم استکهلم شب شعر اجرا می‌کند و با دعوت هیأت رئیسهٔ انجمن قلم سوئد با آنان نیز ملاقات می‌کند. مجموعه شعرهای احمد شاملو (دوجلدی) در آلمان غربی منتشر می‌شود.
در ۱۳۶۹ برای شرکت در جلساتی که به دعوت مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران سیرا (CIRA) در دانشگاه برکلی برگزار شد به عنوان میهمان مدعو به آمریکا سفر می‌کند. سخنرانی‌های او، «مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ» و «حقیقت چقدر آسیب‌پذیر است» که با نام «نگرانی‌های من» منتشر شد، واکنش گسترده‌ای در مطبوعات فارسی زبان داخل و خارج از کشور داشت و مقالات زیادی در نقد سخنرانی‌های شاملو نوشته شد.
در بوستون دو عمل جراحی مهم روی گردن او صورت گرفت با این حال چندین شب شعر در شهرهای مختلف با حضور شاملو که تعدادی از آنها به نفع زلزله‌زدگان ایران و آوارگان کرد عراقی بود برگزار شد.
در این بین به عنوان استاد میهمان یک ترم در دانشگاه برکلی زبان، شعر و ادبیات معاصر فارسی را به دانشجویان ایرانی تدریس کرد و در همین زمان ملاقاتی با لطفی علی‌عسکرزاده ریاضی‌دان شهیر ایرانی داشت.
در دی‌ماه سال ۱۳۷۰، احمد شاملو طی قراردادی رسمی که غالب آثار او را شامل می‌شد آیدا سرکیسیان شاملو و ع. پاشایی را سرپرستان مادام‌العمر آثار خود تعیین کرد تا بر چاپ و نشر آثار او نظارت کنند.
احمد شاملو در سال ۱۳۷۰، بعد از یک سال و نیم دوری از کشور، به ایران بازگشت.
در دههٔ هفتاد با شرکت در شورای بازنگری در شیوهٔ نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوهٔ نگارش خط فارسی فعالیت کرد و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شده‌اش با این شیوه منتشر شد. پس از توقفی طولانی در انتشار کتاب‌های شعرش، مجموعهٔ ترانه‌های کوچک غربت (۱۳۵۹)، مدایح بی‌صله در ۱۳۷۱(در استکهلم)، در آستانه در ۱۳۷۶، و آخرین مجموعه شعر احمد شاملو، حدیث بی‌قراری ماهان در ۱۳۷۹ منتشر شد.
سرانجام احمد شاملو در ساعت ۹ یکشنبه شب دوم مرداد ۱۳۷۹ در خانهٔ دهکده درگذشت. پیکر او در روز پنج‌شنبه ۶ مرداد از مقابل بیمارستان ایرانمهر و با حضور ده‌ها هزار نفر از علاقه مندان وی تشییع و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. کانون نویسندگان ایران، انجمن‌های قلم آمریکا، سوئد، آلمان و چندین انجمن داخلی و برخی محافل سیاسی پیام‌های تسلیتی به مناسبت درگذشت وی در این مراسم ارسال کردند. [۱۸]
نظرات شاملو درباره حافظ

شاملو در سی سال آخر زندگی خود، همیشه به بازبینی دیوان حافظ می‌پرداخت و کتاب خود را که با عنوان حافظ شیراز منتشر کرده بود، اصلاح می‌کرد. در مقدمهٔ این کتاب، شاملو روش تصحیح و اصول کار خود را بیان می‌کند. او به مشکلات و تحریف‌های موجود در دیوان حافظ اشاره می‌کند و در اینکه حافظ یک عارف مسلک بوده دقیق شده او حافظ را مبارز و مصلحی اجتماعی می‌داند که فرهنگ ریا و زهد را نقد می‌کند.
قابل ذکر است که این دیدگاه هم با دیدگاه مذهبی، و هم کسانی که از زاویهٔ غیر دینی به غزلیات حافظ نگریسته‌اند، به تناقض می‌رسد. به عنوان نمونه، حتی داریوش آشوری نیز در کتاب عرفان و رندی در شعر حافظ، حافظ را یک عارف می‌داند. [۱۹]
تصحیح شاملو از دیوان حافظ مورد نقد بسیاری از حافظ پژوهان، از جمله بهاءالدین خرمشاهی قرار گرفته‌است. [۲۰]

مرتضی مطهری در کتابی با عنوان تماشاگه راز ادعای شاملو بر تحریف دیوان حافظ و دست بردن در ترتیب ابیات را، بدون اینکه نامی از شاملو ببرد، مردود دانسته‌است. مقدمهٔ حافظ شیراز پس از انقلاب در ایران اجازه نشر نیافت و از آن پس حافظ شیراز بدون مقدمه منتشر شد و مجموعه‌ای با عنوان حواشی و یادداشت‌های حافظ شیراز که به بررسی وضع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دوران حافظ و شرح و تفسیر چند غزل اوست تاکنون به انتشار نرسیده است.[۲۱]
او در سال ۱۳۵۰، پس از کنگرهٔ جهانی حافظ و سعدی در شیراز، گفت و گویی بحث برانگیز با روزنامه کیهان داشت. [۲۲]
نظرات شاملو درباره فردوسی و تاریخ ایران
در سال ۱۳۶۹ به دعوت مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران سیرا (CIRA) جلساتی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا برگزار شد که هدف آن، بررسی هنر و ادبیات و شعر معاصر فارسی بود. سخنران یکی از این جلسات احمد شاملو بود. او در این جلسات با ایراد سخنانی پیرامون شاهنامه به مباحث زیادی دامن زد. شاملو این سخنرانی را در توجه دادن به حساسیت و نقد برای رسیدن به حقیقت و نقد روش روشنفکری ایرانی و مسئولیت‌های آن ایراد کرد و با طرح سؤالی فرهیختگان ایرانی خارج از کشور را به بازبینی و نقد اندیشه و یافتن پاسخ برای اصلاح فرهنگ و باورها فراخواند. [۲۳]
اظهار نظر شاملو درباره تاریخ ایران پیشاپیش در کتاب جمعه، در پانویس نوشتاری که قدسی قاضی‌نور درخصوص حذف مطالبی از کتاب‌های درسی پس از انقلاب به رشتهٔ تحریر درآورده بود، به چاپ رسیده بود ولی واکنش نسبت به آنها، پس از سخنرانی در دانشگاه برکلی نمایان شد.
برخی از معاصران در دوران حیات شاملو او را علناً و مستقیماً دربارهٔ نظراتی که در دانشگاه برکلی در مورد فردوسی و تاریخ ایران بیان کرده بود، مورد انتقاد قرار دادند[۲۴]. فریدون مشیری و مهدی اخوان ثالث از این دست بودند.
آثارشناسی
تمام مطالب این بخش با توجه به اطلاعات ارائه شده در کتاب‌شناسی احمد شاملو تهیه شده‌است. این کتاب‌شناسی در منابع مختلف از جمله احمد شاملو شاعر شبانه‌ها و عاشقانه‌ها[۲۵]، شناخت‌نامهٔ احمد شاملو[۲۶]، در بارهٔ هنر و ادبیات[۲۷] منتشر شده‌است. هر جا از منبع دیگری استفاده شده باشد در پانویس ذکر شده‌است. برای اطلاع بیشتر از فهرست و شناسهٔ آثار شاملو و آثاری که در آن به فعالیت‌ها و آثار شاملو پرداخته‌اند به آثارشناسی توصیفی احمد شاملو [۲۸] مراجعه کنید.
دفترهای شعر
برای نوشتن این بخش علاوه بر منابع یاد شده در بخش کتاب‌شناسی، از احمد شاملو مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها[۲۹] نیز استفاده شده‌است. تاریخ‌ها به‌جز مورد اول مربوط به زمان سرودن شعرهای موجود در دفتر شعر مربوطه‌است. مورد اول سال انتشار است.
• ۱۳۲۶ آهنگ‌های فراموش‌شده، توسط ابراهیم دیلمقانیان منتشر شد.
• ۱۳۲۹-۱۳۲۶ آهن‌ها و احساس، در چاپ‌خانهٔ یمنی تهران توسط فرمانداری نظامی ضبط و سوزانده شد.
• ۱۳۳۰-۱۳۲۹ قطعنامه، چاپ اول با مقدمه فریدون رهنما و به هزینهٔ او:۱۳۳۰.
• ۱۳۳۰ بیست و سه (۲۳)، چاپ مستقل ۱۳۳۰، چاپ‌های سانسور شدهٔ دیگر ضمیمهٔ مرثیه‌های خاک.
• ۱۳۳۵-۱۳۲۶ هوای تازه
• ۱۳۳۸-۱۳۳۶ باغ آینه
• ۱۳۴۰-۱۳۳۹ لحظه‌ها و همیشه
• ۱۳۴۳-۱۳۴۱ آیدا در آینه
• ۱۳۴۴-۱۳۴۳ آیدا: درخت و خنجر و خاطره!
• ۱۳۴۵-۱۳۴۴ ققنوس در باران
• ۱۳۴۸-۱۳۴۵ مرثیه‌های خاک
• ۱۳۴۹-۱۳۴۸ شکفتن در مه
• ۱۳۵۲-۱۳۴۹ ابراهیم در آتش
• ۱۳۵۶-۱۳۵۵ دشنه در دیس
• ۱۳۵۹-۱۳۵۶ ترانه‌های کوچک غربت
• ۱۳۶۹-۱۳۵۷ مدایح بی‌صله
• ۱۳۷۶-۱۳۶۴ در آستانه
• ۱۳۷۸-۱۳۵۱ حدیث بی‌قراری ماهان
شعر (ترجمه)
• غزل غزل‌های سلیمان، ۱۳۴۷.
• هم‌چون کوچه‌یی بی‌انتها، ۱۳۵۲.
• هایکو، شعر ژاپنی، با ع. پاشایی، ۱۳۶۱.
• سیاه همچون اعماقِ آفریقای خودم، (کتاب و نوار صوتی) ترجمه و اجرای شعرهایی از لنگستون هیوز، نشر ابتکار، ۱۳۶۲، ترجمه چند شعر دیگر از هیوز در ۱۳۷۰ با حسن قباد و موسیقی کیت جارت
• ترانه‌های میهن تلخ، ترجمهٔ شعرهایی از یانیس ریتسوس، (کتاب و نوار صوتی)، موسیقی میکیس تئودوراکیس، نشر ابتکار، ۱۳۶۰.
• ترانهٔ شرقی و اشعار دیگر، ترجمهٔ شعرهایی از فدریکو گارسیا لورکا، (کتاب و نوار صوتی)، موسیقی گیتار آتا هوآلپا یوپانکویی. نشر ابتکار، ۱۳۵۹.
• سکوت سرشار از ناگفته‌هاست، (کتاب و نوار صوتی) ترجمهٔ آزاد با محمد زرین‌بال و اجرای شعرهایی از مارگوت بیکل، موسیقی بابک بیات، نشر ابتکار، ۱۳۶۵.
• چیدن سپیده دم، (کتاب و نوار صوتی) ترجمهٔ آزاد با محمد زرین‌بال و اجرای شعرهایی از مارگوت بیکل، موسیقی بابک بیات، نشر ابتکار، ۱۳۶۵.
داستان و رمان و فیلمنامه
• زیر خیمهٔ گر گرفتهٔ شب، ۱۳۳۵
• زنِ پشتِ درِ مفرغی، ۱۳۳۵
• حلوا برای زنده‌ها، ۱۳۴۵
• درها و دیوار بزرگ چین، ۱۳۵۲
• تخت ابونصر (براساس داستان صادق هدایت)،، ۱۳۵۲
• میراث، ۱۳۶۵
• روزنامهٔ سفر میمنت اثر ایالات متفرقهٔ امریغ (اوکلند کالیفرنیا)، منتشر نشده‌است
رمان و داستان(ترجمه)
• نایب اول، اثر رنه بارژاول، ۱۳۳۰.
• پسران مردی که قلبش از سنگ بود، اثر موریوکایی، ۱۳۳۲.
• لئون مورنِ کشیش، اثر بئاتریس بک، ۱۳۳۴.
• برزخ، اثر ژان روورزی، ۱۳۳۴.،
• زنگار (خزه)، اثر هربرت لوپوریه، ۱۳۳۵.
• پابرهنه‌ها، اثر زاهاریا استانکو ترجمه ناقصی با عطا بقایی،. ۱۳۳۷، ترجمهٔ کامل ۱۳۵۰.
• افسانه‌های هفتاد و دو ملت در دو جلد، ۱۳۳۹.
• ۸۱۴۹۰، اثر آلبر شمبون، ۱۳۴۶.
• قصه‌های بابام، اثر ارسکین کالدول، ۱۳۴۶.
• خزه (ترجمهٔ مجدد زنگار)، ۱۳۵۰.
• دماغ، سه قصه و یک نمایش‌نامه اثر ریونوسوکه آکوتاگاوا، ۱۳۵۱.
• افسانه‌های کوچک چینی، ۱۳۵۱.،
• دست به دست، نوشتهٔ ویکتور آلبا، ۱۳۵۱.
• لبخند تلخ، ۱۳۵۱.
• زهرخند، ۱۳۵۲.
• مرگ کسب و کار من است اثر روبر مرل، ۱۳۵۲.
• سربازی از دوران سپری شده، ۱۳۵۲.
• شازده کوچولو نوشتهٔ آنتوان دو سنت‌اگزوپری. نخست در ۱۳۵۸ با نام مسافر کوچولو در کتاب جمعه منتشر شد و بار دیگر در ۱۳۶۳ به ضمیمهٔ نوار صوتی با موسیقی گوستاو مالر توسط نشر ابتکار انتشار یافت.
• بگذار سخن بگویم، اثر مشترک دومیتیلا چونگارا و موئما ویئزر، با ع. پاشایی، ۱۳۵۹ .
• دن آرام اثر میخائیل شولوخف، ۱۳۸۲.
• عیسا دیگر، یهودا دیگر، بازنویسی رمان قدرت و افتخار اثر گراهام گرین، در ۱۳۵۶. ترجمه شد اما تاکنون (۱۳۸۵) چاپ نشده‌است.
• گیل‌گمش، تهران، نشرچشمه، ۱۳۸۲.
نمایش‌نامه (ترجمه
• مفتخورها، اثر گرگهٔ چی‌کی، با انگلا بارانی، ۱۳۳۳.
• درخت سیزدهم، اثر آندره ژید، ۱۳۴۰.
• سی‌زیف و مرگ، اثر روبر مرل، با فریدون ایل‌بیگی، ۱۳۴۲.
• نصف شب است دیگر دکتر شوایتزر، اثر ژیلبر سسبرون، ۱۳۶۱.
• خانهٔ برناردا آلبا، عروسی خون (با بازبینی مجدد) بار اول در ۱۳۴۷، با یرما در سه نمایشنامه از فدریکو گارسیا لورکا، ۱۳۸۰.
متن‌های کهن فارسی
• حافظ شیراز به روایت احمد شاملو، ۱۳۵۴ تصحیح دیوان حافظ، مقدمهٔ این کتاب پس از انقلاب اجازه چاپ پیدا نکرد و تمام چاپ‌های بعد از چاپ سوم (۱۳۶۰) بدون مقدمه منتشر شده‌است.[۳۰]
• افسانه‌های هفت گنبد، نظامی‌گنجوی، ۱۳۳۶.
• ترانه‌ها (رباعیات ابوسعید ابوالخیر، رباعیات خیام و رباعیات بابا طاهر)، ۱۳۳۷.
ادبیات کودکان
• خروس زری پیرهن پری، بر اساس قصهٔ آلکسی تولستوی، با نقاشی‌های فرشید مثقالی، ۱۳۳۸ و به صورت نوار صوتی برای کودکان، ۱۳۶۰.
• قصهٔ هفت کلاغون، با نقاشی‌های ضیاالدین جاوید، ۱۳۴۷.
• پریا، با نقاشی ژاله پورهنگ، ۱۳۴۷، به صورت نوار صوتی با صدای شاعر به نام قاصدک، ۱۳۵۸.
• چی شد که دوستم داشتن؟، اثر ساموئل مارشاک، با نقاشی ضیاءالدین جاوید، ۱۳۴۸.
• ملکهٔ سایه‌ها، بر اساس قصه‌ای ارمنی، با نقاشی ضیاءالدین جاوید، ۱۳۴۹.
• دخترای ننه دریا، با نقاشی ضیاءالدین جاوید، ۱۳۵۷.
• قصهٔ دروازهٔ بخت، با نقاشی ابراهیم حقیقی، ۱۳۵۷.
• بارون، با نقاشی ابراهیم حقیقی، ۱۳۵۷.
• یل و اژدها، بر اساس قصه‌ای از آنگل کرالی یی‌چف، با نقاشی اصغر قره‌باغی، ۱۳۵۸ و با ضمیمهٔ نوار صوتی، ۱۳۶۰.
• قصهٔ مردی که لب نداشت، با نقاشی مهردخت امینی، ۱۳۷۸.
سردبیری نشریه‌ها

 
هفته‌نامهٔ خوشه، شماره ۲۲ مرداد ۱۳۴۶(در سال ۱۳۴۸ با اخطار رسمی ساواک تعطیل شد.)
• هفته‌نامهٔ ادیب، صاحب‌امتیاز: سید اسماعیل یمینی، ۱۳۲۵.
• هفته‌نامهٔ سخن‌نو (پنج شماره)، که پس از ترور نافرجام شاه تعطیل می‌شود، ۱۳۲۷.
• مجلهٔ هنرنو، صاحب‌امتیاز: ا.ع.تهرانی، ۱۳۲۸.
• هفته‌نامهٔ آهنگ صبح، ۱۳۲۹-۱۳۲۸.
• هفته‌نامهٔ هدیه، با همکاری فرهنگ فرهی، ۱۳۲۹.
• هفته‌نامهٔ روزنه (نه شماره)، ۱۳۲۹.
• مجلهٔ خواندنی‌ها، سردبیر چپ (در مقابل سردبیر راست)، صاحب‌امتیاز: علی‌اصغر ایرانی، ۱۳۳۰.
• هفته‌نامهٔ آتشبار، به مدیریت ابوالقاسم انجوی شیرازیکه انتشار آن پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲ باعث دیتگیری شاملو می‌شود، ۱۳۳۱.
• هفته‌نامهٔ بامشاد، صاحب‌امتیاز: تفضلی، سردبیر مسئول: اسماعیل پوروالی، ۱۳۳۵.
• هفته‌نامهٔ آشنا (هفده شماره)، ۱۳۳۷-۱۳۳۶.
• اطلاعات ماهانه، (از دورهٔ یازدهم) ۱۳۳۷.
• ماهنامهٔ اطلاعات، صاحب‌امتیاز و مدیر مسئول: عباس مسعودی (دو شماره)، ۱۳۳۸-۱۳۳۷.
• مجلهٔ فردوسی، ۱۳۳۹.
• هفته‌نامهٔ کتاب هفته(۳۶ شمارهٔ اول)، ۱۳۴۰.
• هفته‌نامهٔ ادبی و هنری بارو، صاحب‌امتیاز: هوشنگ کاووسی و زیر نظر احمدشاملو و یدالله رویایی- که بعد از سه شماره با اولتیماتوم وزیر اطلاعاتِ وقت تعطیل می‌شود، ۱۳۴۵.
• بخش ادبی و فرهنگی هفته‌نامهٔ خوشه- که در سال ۱۳۴۸ با اخطار رسمی ساواک تعطیل شد، از شهریور ۱۳۴۶.
• همکاری با روزنامه‌های کیهان فرهنگی و آیندگان، ۱۳۵۱.
• هفته‌نامهٔ ایرانشهر در لندن - که پس از انتشار ۱۴ شماره در دی‌ماه ۵۷ به علت اختلاف دیدگاه با صاحبان هفته‌نامه استعفا می‌دهد، شهریور ۱۳۵۷.
• هفنه‌نامهٔ کتاب جمعه که پس از ۳۶ شماره به اجبار تعطیل می‌شود، ۱۳۵۹-۱۳۵۸.
مجموعهٔ کتاب کوچه
مجموعه‌ٔ کتاب کوچه دایرة‌المعارفی است از ضرب‌المثل‌ها، تمثیل‌ها، باورها، خواب‌گزاری، تعبیرها، تکیه‌کلام‌ها، خرافه‌ها و اصطلاحات زبان عامیانه‌ و زندگی اجتماعی مردم تهران. از سال ۱۳۶۰ به بعد با همکاری آیدا شاملو تدوین شد. به دلیل توقف انتشار آن، شاملو در دوره‌هایی کار بر روی آن را رها کرد و به کارهای دیگر پرداخت. پس از درگذشت شاملو کار بر روی این کتاب توسط آیدا ادامه دارد. چاپ مجلدات این مجموعه که تا حرف ج (جلد یازدهم) منتشر شده، هنوز به پایان نرسیده‌است.[۳۱]
سخنرانی و شعرخوانی
• ۱۳۴۶ شب شعر در کرمانشاه به دعوت دانشجویان
• ۱۳۴۶ سخنرانی در دانشگاه شیراز
• ۱۳۵۱ (۲۶ مهرماه) شب شعر در انجمن فرهنگی گوته
• ۱۳۵۱ (اول آبان) شب شعر در انجمن ایران و آمریکا
• ۱۳۵۴ شرکت در کنگره‌ٔ نظامی‌گنجوی به دعوت دانشگاه رم
• ۱۳۵۵ سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاه‌های MIT بوستون، برکلی
• ۱۳۵۵ میهمان مدعو فستیوال جهانی شعر در سانفرانسیسکو و دانشگاه تگزاس در آستین، شب شعر به دعوت دانشجویان ایرانی فیلادلفیا و نیویورک
• ۱۳۵۵ شب شعر در انستیتو گوته
• ۱۳۶۷ سخنرانی تحت عنوان «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!» در دومین کنگره‌ٔ بین‌المللی ادبیات: اینترلیت ۲، سخنرانی تحت عنوان «جهانِ سوم: جهانِ ما» در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور
• ۱۳۶۷ شب شعر در کُل‌لوکیومِ ادبی برلین غربی
• ۱۳۶۷ سفر به اتریش به دعوت دانشگاه اقتصاد وین و یورو آفریک اینستیتو، برای شب شعر و سخنرانی.
• ۱۳۶۷ شب شعر در شهر دانشگاهی گیسن آلمان.
• ۱۳۶۷ سفر به سوئد به دعوت انجمن جهانی قلم(Pen) و دانشگاه Göteborg (گوتنبرگ)؛ شب شعر در Folket hus («خانهٔ مردم»)، استکهلم
• ۱۳۶۹ میهمان مدعو مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران سیرا (CIRA) در دانشگاه برکلی، سخنرانی‌های «حقیفت چقدر آسیب‌پذیر است» منتشر شده با نام «نگرانی‌های من» و «مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ»، دو شب شعر در برکلی
• ۱۳۶۹ شب شعر دانشگاه UCLA لوس‌آنجلس، در رویس هال
• ۱۳۶۹ شب شعر و سخنرانی در دانشگاه‌های شیکاگو، میشیگان، کلمبیا، واشنگتن، راتگرز، هاروارد، دانشگاه تگزاس دردالاس و آستین
• ۱۳۶۹ سه شب شعر در بوستون و برکلی به نفع زلزله زدگان ایران
• ۱۳۶۹ شب شعر در کالج ارامنهٔ بوستون
• ۱۳۶۹ شب شعر به نفع آوارگان کُرد عراقی در UC برکلی و UCSC لوس‌آنجلس به همراه محمود دولت‌آبادی (قصه‌خوانی) به دعوت انجمن فرهنگی کُردها (آمریکا)
• ۱۳۶۹ شب شعر به نفع آوار‌گان کُرد عراقی در دانشگاه وین (اتریش) به همراه محمود دولت‌آبادی (قصه‌خوانی) به دعوت انجمن فرهنگی کُردها (اروپا)
• ۱۳۷۳ شب شعر در Göteborg، سوئد
• ۱۳۷۳ دو شب شعر در Åsa gymnasium استکهلم
سایر آثار و فعالیت‌ها [ویرایش]
• کارگردانی چند فیلم مستند قوم‌شناسی برای تلویزیون ملی، در سال‌های ۱۳۵۱-۱۳۴۸ از جمله پاوه، شهری از سنگ در دل تپه‌های سبز، آناقلیچ داماد می‌شود، عروسی در داراب‌کلا، رقص دیلمانی، یالانچی پهلوان، یاور سری، ورزا جنگ و نویسندگی و اجرای گفتار متن مستندهای باد جن (ناصر تقوایی، ۱۳۴۸)، مشهد، اصفهان، تبریز (حسین ترابی)، هفت شهر عشق (علی‌اکبر صادقی)، حمام گنجعلی‌خان، در ستایش هنر، نفت و مدرنیزاسیون (همایون پورمند، ۱۳۵۵) و...
• نوشتن مقدمه بر نمایشگاه و آثار نقاشی اردشیر محصص، گیتی نوین (زیر عنوان پوستموس : سیری در فضاهای شعری احمد شاملو) [۳۲])، ضیاء‌الدین جاوید، داریوش رادپور و بیژن بیژنی و مجموعه شعرهایی از نیما یوشیج، م. آزاد، ندا ابکاری و چند مجموعهٔ دیگر.
• نگارش و نشر بیش از پنجاه مقالهٔ تحلیلی و انتقادی در زمینهٔ ادبیات معاصر ایران و جهان، شعر و داستان، سینما و تئاتر، نقاشی و کاریکاتور، ادبیات کودک، فرهنگ عوام و ادبیات شفاهی، زبان و ترجمه، جامعه‌شناسی و سیاست، نقد و روشنفکری و ...گزینه‌ای از مقالات شاملو با عنوان از مهتابی به کوچه، انتشارات توس، تهران، ۱۳۵۷ منتشر شده و مجموعه مقالات شاملو با همین عنوان در حال گردآوری است.
• انجام بیش از چهل گفت‌وگو، مصاحبه و میزگرد با مطبوعات و تلویزیون‌های داخلی و خارجی پیرامون هنر و ادبیات، سیاست و فرهنگ، نقد و روشنفکری و... که مجموعهٔ این گفت‌وگوها و مصاحبه‌ها گردآوری شده است.
• دکلمه و شعرخوانی آثار شاعران کهن فارسی چون حافظ، مولوی، خیام، عطار، باباطاهر و شعرهای نیما و خودش و ترجمه‌هایش از شعرهای لورکا، ژاک پره‌ور، مارگوت بیکل و لنگستون هیوز.
• محمدعلی، محمد. «گفت‌وگو با احمد شاملو». در گفت‌وگو با احمدشاملو، محمود دولت‌آبادی، مهدی اخوان ثالث. تهران: نشر نقره، ۱۳۷۲. ۸۰-۹.
• در بارهٔ هنر و ادبیات دیگاه‌های تازه، گفت‌وشنودی با احمد شاملو. حریری، ناصر. چاپ سوم. تهران: نشر اویشن و نشر گوهرزاد، ۱۳۷۲.
• شب‌های شعر خوشه. شاملو، احمد. تهران: انتشارات گل‌پونه، ۱۳۷۷. شابک ‎۴۰۴۶۶۶۳۹۶۴.
آثار درباره شاملو
کتاب‌ها، مقاله‌ها و گفت‌وگوهای بسیاری دربارهٔ شاملو و نقد آثارش به چاپ رسیده که به تعدادی اشاره شده است. برای اطلاع دقیق به آثارشناسی توصیفی احمد شاملو مراجعه کنید.
کتاب
• دستغیب، عبدالعلی. نقد آثار احمد شاملو، تهران: چاپار، ۱۳۵۲.
• پورنامداران، تقی. سفر در مه: تاملی در شعر احمد شاملو، تهران: آبان، ۲۵۳۷ ۱-۰۴-۶۷۳۹-۹۶۴ ISBN
• مهاجرانی، سیدعطاءالله. گزند باد، تهران: اطلاعات، ۱۳۶۹.
• اخوان لنگرودی، مهدی. یک هفته با شاملو، تهران: مروارید، ۱۳۷۲.
• پاشایی، ع. انگشت و ماه، تهران: نگاه،۱۳۷۷ ۱-۰۴-۶۷۳۹-۹۶۴ ISBN
• پاشایی، ع. احمد شاملو از زخم قلب... (گزیده شعرها و خوانش شعر)، تهران:نشر چشمه، ۱۳۷۳.
• نیکبخت، محمود. از اندیشه تا شعر (مشکل شاملو در شعر)، تهران: هشت‌بهشت، ۱۳۷۴.
• مجابی، جواد. شناخت‌نامهٔ احمد شاملو، تهران: قطره ۱۳۷۷ ۵-۸۶-۵۹۵۸-۹۶۴ ISBN
• آزاد، پیمان. در حسرت پرواز: حکایت نفس در شعر شاملو و سپهری، تهران: هیرمند،۱۳۷۴ ۳-۵۱-۵۵۲۱-۹۶۴ ISBN
• پاشایی، ع. نام همه شعرهای تو، تهران: ثالث، ۱۳۷۸.
• ارجمند، بهمن. لعنت جاودانه، تهران: آشنا، ۱۳۷۹.
• مجابی، جواد. آینه بامداد: طنز و حماسه در آثار شاملو، تهران: فصل سبز، ۱۳۸۰.
• فلکی، محمود. نگاهی به شعر شاملو، تهران: مروارید، ۱۳۸۰.
• نوری‌زاد، محمدحسین. چهار افسانه شاملو، تهران: دنیای نو، ۱۳۸۰.
• به کوشش صاحب اختیاری، بهروز و حمیدرضا باقرزاده. احمد شاملو شاعر شبانه‌ها و عاشقانه‌ها، تهران: هیرمند، ۱۳۸۱ ۹۶۴-۶۹۷۴-۴۰-۶ ISBN
• به کوشش: سرکیسیان، آیدا. بامداد همیشه (یادنامهٔ احمد شاملو)، تهران: نگاه، ۱۳۸۱ ۵-۱۲۳-۳۵۱-۹۶۴ ISBN
• شهرجردی، پرهام. ادیسهٔ بامداد، تهران: انتشارات کاروان، ۱۳۸۱. [۱]
• جلالی، بهروز. قناری به روایت سوم، تهران: روزگار، ۱۳۸۱.
• فرخزاد، پوران. مسیح مادر، تهران: ایران‌جام، ۱۳۸۳.
• سلاجقه، پروین. امیرزادهٔ کاشی‌ها، تهران: مروارید، ۱۳۸۴.
• پرهیزکاری، سعید. سنگ بر دوش، تهران: مهر برنا، ۱۳۸۴.
• بقایی، محمد (ماکان). شاملو و عالم معنا، تهران: مروارید، ۱۳۸۶.
• جم‌زاده، الهام. آنیما در شعر شاملو، تهران: شهر خورشید، ۱۳۸۶.
• خداجو، علی. نقد و بررسی آثار احمد شاملو و منوچهر آتشی در یک بحران تطبیقی، رشت: حرف نو، ۱۳۸۶.
• اشرافی، منصوره.[۲] معشوق بی صدا: رویکردی جامعه شناختی بر عاشقانه‌های احمد شاملو [۳]، تهران: مینا، ۱۳۸۶.
• مظفری ساروجی، مهدی. از بامداد (گفت‌وگوهایی پیرامون زندگی و آثار شاملو)، تهران: مروارید، ۱۳۸۶.
• ترابی، ضیاءالدین. بامدادی دیگر، تهران: نشر افراز، ۱۳۸۷.
• حقوقی، محمد. شعر زمان ما، انتشارات نگاه.
• از رودکی تا شاملو، انتشارات آوای دانش.
• فرخزاد، پوران. دستان سخنگوی شاملو
و آثاری که در بخش‌هایی از آن به شاملو پرداخته‌اند:
• زرین‌کوب، حمید. چشم‌انداز شعر نو فارسی، تهران: توس، ۱۳۵۸.
• شفیعی کدکنی، محمدرضا. ادوار شعر فارسی، تهران: توس، ۱۳۵۹.
• شفیعی کدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر، تهران: آگاه، ۱۳۶۸.
• شمس لنگرودی، محمد. تاریخ تحلیلی شعر نو، تهران: مرکز، ۱۳۷۰.
• مختاری، محمد. انسان در شعر معاصر، تهران: توس، ۱۳۷۱.
• براهنی، رضا. طلا در مس، تهران: ناشر مؤلف، ۱۳۷۱.
• فلکی، محمود. موسیقی در شعر سپید فارسی، تهران: نشر دیگر، ۱۳۸۰.
مقالات و ویژه‌نامه‌ها درباره شاملو
• ماهنامهٔ اندیشه و هنر، ویژهٔ ا.بامداد، به سردبیری و مدیریت دکتر ناصر وثوقی. دورهٔ پنجم، شمارهٔ ۲، فروردین ۱۳۴۳.
• هفته‌نامه رستاخیز جوانان، زیر نظر حسین سرفراز، شماره ۱۵۱، ۳۱ تیر ۱۳۵۷.
• بولتن تلویزیون ما، زیر نظر پریسا ساعد، شماره ۱، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۹، چاپ کالیفرنیا.
• مجلهٔ زمانه، مدیر و سردبیر: خسرو قدیری، شماره ۱، مهرماه ۱۳۷۰، سن هوزه، کالیفرنیا.
• هفته‌نامه رویش، سال اول، شماره ۶، آذرماه ۱۳۷۴، چاپ اونتاریو (کانادا).
• ماهنامه دفتر هنر، صاحب امتیاز و سردبیر بیژن اسدی پور، سال چهارم، شماره ۸ و ۹، مهر و اسفند ۱۳۷۶، نیوجرسی (آمریکا).
• هفته‌نامه ساحل، ویژه کوچ شاعرانه احمد شاملو، چهارشنبه ۵ مرداد ماه ۱۳۷۹.
• ماهنامه نافه، صاحب‌امتیاز و مدیر مسئول: ناهید توسلی، سال اول، شماره ۳ و ۴، مرداد و شهریور ۱۳۷۹.
• ماهنامه تصویر، صاحب‌امتیاز و مدیر مسئول: سیف‌الله صمدیان، شماره ۳۲ تابستان ۱۳۷۹.
• دوماهنامه آفتاب، مدیر مسئول: عباس شکری، شماره ۴۳ و ۴۴، مهرماه ۱۳۷۹، چاپ اسلو (نروژ).
• ایرانشهر، تک‌شماره، بنیانگذار: بیژن خلیلی، آبان ماه ۱۳۷۹.
• ماهنامه کلک، صاحب‌امتیاز و مدیر مسئول: میرکسرا حاج‌سیدجوادی، «ویژه انقلاب مشروطیت- یادواره احمد شاملو»، شماره ۱۲۰-۱۱۷، آذرماه ۱۳۷۹.
• دو ماهنامه پایاب، شماره ۳، آبان ۱۳۷۹.
• ماهنامه دنیای سخن، ویژه احمد شاملو، هوشنگ گلشیری و نصرت رحمانی، سال شانزدهم، شماره ۹۱، پاییز ۱۳۷۹.
• چنین گوید بامداد شاعر (ویژه‌نامه بامداد به یاد احمد شاملو)، آرش، سوئد، پاییز ۱۳۷۹.
• فصل‌نامه گوهران، شماره ۹ و ۱۰، پاییز و زمستان ۱۳۸۴.
• مجموعه مقالات ششمین همایش بین المللی انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی، تناسب و تقابل عناصر در شعر شاملو، فریدون قدحچی پورآذر، چاپ اول، انتشارات خانه کتاب، خرداد 1390
تصویری
• فیلم Ahmad Shamlou: Master Poet of Liberty ساخته مسلم منصوری (۱۹۹۹)
• احمد شاملو به روایت تصویر، کارگردان رضا علیپور متعلم، تصویر دنیای هنر
ترجمه آثار به زبان‌های دیگر

 
تصویر روی جلد سرودهایی در عشق و امید، فرانسوی
• ۱۳۶۶ ترجمهٔ ژاپنی ابراهیم در آتش به ترجمه‌ٔ شوکو یاناگا در مجله‌ٔ (توکیو، موسسهٔ مطالعهٔ زبان‌ها و فرهنگ‌های آسیا وILCAA آفریقا).
• ۱۳۷۱ منتخبی از ۴۲ شعر به زبان ارمنی با نام من دردِ مشترکم در ایروان با ترجمه‌ٔ نُروان. ناشر: کانون فیلم ارمنستان.
• ۱۳۷۱ منتخبی از ۱۹ شعر به زبان سوئدی و فارسی با نام عشق عمومیAllom Fattande Karlik در استکهلم سوئد به ترجمه‌ٔ آذر محلوجیان. Azar Mahloujian ناشرانتشارات آرش.
• ۱۳۷۱ منتخبی از ۱۹ شعر به زبان فرانسه و فارسی با نام سرودهای در عشق و امید Hymnes damour et despoir فرانسه به ترجمه‌ٔ پرویز خضرایی: Ahmad Shamlou Version Francaise, Parviz Khazrai ناشر .Orphe La Diffrence
• ۱۳۷۱ منتخبی از ۶ شعر به زبان اسپانیایی با نام (Aurora) بامداد در مادرید، به ترجمه‌ٔ کلارا خانِس Clara Janes شاعر اسپانیایی.
• ۱۳۷۳ منتخبی از اشعار شاملو توسط جاوید مقدس صدقیانی به زبان ترکی استانبولی ترجمه گردیده و توسط انتشارات YKY در ترکیه چاپ شده است.
• ۱۳۷۷ منتخبی از ۲۸ شعر به سوئدی: Baran Forlag Stockjolm, Dikter om Natten (شعرهای شبانه) ترجمهٔ سعید مقدم و جان کرلسون Orers: Janne Carlsson & Said Moghadam
• ۱۳۷۸ منت

:: موضوعات مرتبط: زندگینامه نویسندگان /شاعران و ترانه سرایان , ,
:: برچسب‌ها: شاملو , ,

تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
بازدید : 1339
نویسنده : آوا فتوحی

سید محمود فرخ خراسانى متخلص به «فرخ» فرزند سید احمد جواهرى متخلص به «دانا»، مقدمات فارسى و عربى را در مدارس قدیمه (مكتبى در مجاورت منزلشان) آموخت، الفباى قرآن را فراگرفت و كتاب‏هاى موش و گربه و حسنین و عاق والدین و حسین كرد و نصاب الصبیان و گلستان سعدى را خواند، امثله و صرف میر را در یكى از حجره‏هاى صحن نو از آخوند مكتبدارى به نام ادیب‏السلطنه آموخت. فنون ادب را (انموذج و هدایة و مغنى و مطول) از محضر شیخ محمدحسین سبزوارى و پدر خود (كتاب گوهر مراد را پیش پدرش خواند) فراگرفت، در هشت سالگى به نظم شعر پرداخت، بیشتر اشعار وى به سبك خراسانى است.
سال‏ها تصدى امور آستان قدس رضوى را بر عهده داشت و چندى نیز كفیل استاندارى خراسان بود. وى در همان حال عضویت هیئت مدیره كارخانه‏ى نخ‏ریسى و برق خسروى را نیز داشت. ضمنا دوره‏هاى دوازدهم و سیزدهم مجلس شوراى ملى نماینده‏ى قوچان بود. در سال‏هاى آخر عمر در مشهد انزوا گزید و به تأسیس انجمن ادبى فرخ اقدام كرد. در سال 1353 دانشگاه مشهد به محمود فرخ مقام استادى افتخارى دانشكده‏ى ادبیات و علوم انسانى آن دانشگاه را اعطاء كرد.
فهرست آثار وى به شرح زیر است: تصحیح و چاپ تاریخ مجمل فصیحى خوافى (سه جلد، 1339)؛ مناظرات و اخوانیات، سفینه‏ى فرخ (دو جلد، 1332)؛ دیوان اشعار (شامل چهار هزار بیت كه به چاپ نرسیده است)؛ روضه‏ى خلد (1345)؛ مثنوى فروزنده و منتخب آثار و شرح احوال استاد منشى باشى نصرت (1331)؛ خلاصه‏ى احوال و منتخب آثار اوحدى اصفهانى معروف به مراغه‏اى و مثنوى منطق‏العشاق یا ده نامه‏ى احدى (1335). از فرخ چند مقاله تحقیقى و ادبى در مجله‏هاى «آینده» «یغما» «فرهنگ خراسان» و «یادگار» طبع شده است.
ادیب و شاعر تواناى معاصر، فرزند میرزا احمدخان جواهرى خراسانى، در 1274 ش در مشهد تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد حوزه‏ى علمیه‏ى مشهد شد و نزد علماى مشهور آن زمان از جمله ادیب نیشابورى، ادبیات فارسى و عربى را به حد كمال رسانید و به خدمت آستان قدس رضوى درآمد. وى از جوانى در تشكیل انجمنهاى ادبى در مشهد و همكارى با مطبوعات پیشقدم بود و اشعار او در بیشتر جراید انتشار مى‏یافت. فرخ در ادوار دوازدهم و سیزدهم مجلس شوراى ملى كه انتخابات هر دو دوره در اوج دیكتاتورى انجام گرفته بود، وكیل شد ولى از آن پس همچنان در آستانه مشغول كار بود. مدتى نیز كفیل آستان قدس رضوى بود و بیشتر وقت او صرف كارهاى ادبى مى‏شد. وى را باید یكى از شعراى بزرگ معاصر دانست، مخصوصا در قصیده در زمره‏ى چند استاد معاصر مى‏باشد. در سن 84 سالگى در مشهد وفات یافت. تالیفات زیادى از او باقى مانده است.
(1360 -1275 ش)، مصحح و شاعر، متخلص به فرخ. در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش از ادیبان خراسان بود. علوم مقدماتى را در مدارس قدیمه‏ى آن شهر و فنون ادب را در محضر شیخ محمد حسین سبزوارى و پدر خود آموخت و در هشت سالگى به نظم شعر پردات. وى داراى مشاغل مختلفى، از جمله: ریاست دفتر آستان قدس رضوى، نمایندگى مردم قوچان در دوره‏هاى دوازدهم و سیزدهم مجلس شوراى ملى بود. فرخ در 1323 ش به ازبكستان سفر كرد. از آثارش: «سفینه‏ى فرخ»؛ تصحیح «مجمل فیحصى»؛ تصحیح كتاب «روضه‏ى خلد»، مجد خوافى؛ «خلاصه‏ى احوال و منتخب آثار اوحدى اصفهانى».[1]
برگرفته از کتاب: گلزار مشاهیر

منابع زندگینامه: [1] آینده (س 7، ش 4، ص 330 -321)، ادبیات معاصر (79 -87)، زندگینامه‏ى رجال و مشاهیر (67 -64 / 5)، سخنوران نامى (299 -290 / 1)، سخنوران نامى معاصر (2623 -2618 / 4)، صدف (542 -533)، صد سال شعر خراسان (431 -418)، فرهنگ سخنوران (697)، مؤلفین كتب چاپى (72 -71 / 6).

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: زندگینامه نویسندگان /شاعران و ترانه سرایان , ,
:: برچسب‌ها: فرخ , خراسان , فرخی خراسانی , سایت , وب , وبلاگ , ,
تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
بازدید : 1152
نویسنده : آوا فتوحی

 

محمد تقی، پسر محمد کاظم صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی است و در سال 1304 هـ ق. در مشهد به دنیا آمده است.پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، اما علیرغم خواست پدر، بهار شاعری را از چهارده سالگی آغاز کرد.در اوایل، اطرافیان فکر می کردند که او اشعار پدرش را به نام خودش می خواند و شاعر بودن بهار را باور نداشتند . سرانجام کار بهار با مدعیان به جایی رسید که قرار شد بهار به صورت بدیهه سرایی با لغاتی که مخالفشان می گویند، در حضور جمع شعری بسازد. در مجلسی که به همین منظور ترتیب داده شده بود از بهار خواستند تا با چهار کلمه : چراغ، نمک ، چنار و تسبیح، چهار مصراع به وزن رباعی بگوید و بهار این رباعی را در چند لحظه ساخت:

به خرقه و تسبیح مرا دید چو یار
گفتا ز چراغ زهد ناید انوار
کس شهد ندیده است در کان نمک
کس میوه نچیده است از شاخ چنار

باز رباعی دیگری با این چهار کلمه مطرح شد: خروس، انگور، درفش، سنگ و او این رباعی را ساخت:

برخاست خروس صبح برخیز ای دوست
خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو قصه مشت است و درفش
جور تو و دل صحبت سنگ است و سبوست

پس از مرگ پدر بهار، به فرمان مظفرالدین شاه لقب ملک الشعرایی به پسر واگذار گردید.محمدتقی تخلص خود را نیز از "بهار شیروانی"، یکی از شاعران عهد ناصرالدین شاه گرفت."بهار" ادب فارسی را نزد پدر آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر "ادیب نیشابوری" رفت. بهار از چهارده سالگی به اتفاق پدر در مجالس آزادی خواهان شرکت می کرد و در سال 1324 هـ.ق که نهضت مشروطه به پیروزی رسید، "بهار" بیست سال داشت.

"بهار" در دوره استبداد صغیر در خراسان به چاپ روزنامه خراسان پرداخت و بعد از فرار محمدعلی شاه که در همه شهرها جشن برپا شد، اشعاری سرود که در جشنهای ملی مشهد خوانده می شد. او در سال 1328 هـ.ق در مشهد به انتشار روزنامه "نوبهار" پرداخت که به علت حملات تند بر ضد فشار روسها و دخالت آنان در سیاست داخلی کشور اهمیت خاصی داشت و پس از یک سال انتشار توقیف شد. بهار سپس روزنامه ای به نام "تازه بهار" را چاپ کرد که آن هم توقیف شد و بهار به تهران تبعید گردید. اشعار آغاز جوانی بهار، که ملک الشهرای آستان قدس رضوی بود، بیشتر زمینه های مدح داشت، مانند: مدح امام هشتم ، مدح حضرت ختمی مرتبت، مدح مظفرالدین شاه . . . و بهار در آن اشعار از استادان قدیم شعر فارسی پیروی می کرد. بعد از مشروطیت و ورود به جرگه آزادی خواهان او شعر خود را وقف آزادی کرد. اشعار "بهار" در این دوره پرشور و صمیمی است او با سیاستهای استعماری به پیکار برمی خیزد.
او با تصویر اوضاع و احوال زمان خود، مردم را به شرکت امور سیاسی و اجتماعی فرا می خواند.پس از جنگ جهانی اول "بهار" که به تهران تبعید شده بود به مشهد بازگشت و چاپ روزنامه "نوبهار" را از سرگرفت. در سال 1332 هـ.ق به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به تهران آمد و نزدیک سه سال به انتشار روزنامه "نوبهار" ادامه داد.

"بهار" در سال 1334 هـ.ق با ایجاد جمعیتی به نام "دانشکده"، شاعران و نویسندگان جوان را در آن جمعیت گرد آورد و در سال 1336 هـ.ق به انتشار مجله "دانشکده" دست زد. این مجله اگر چه بیش از یک سال دوام نکرد، اما از بهترین مجلات آن زمان بود. "بهار" در دوره چهارم مجلس نیز به نمایندگی انتخاب شد و با مرحوم مدرس در صف اکثریت بود و از سران معروف گروه اکثریت به شمار می رفت."بهار" در ششمین دوره هم به نمایندگی مجلس رسید و بعد از آن دیگر به مجلس قدم نگذاشت. بعد از این سالها "بهار" رو به تدریس و تعلیم آورد و هفده سال از عمر اخود را به دور از سیاست گذراند.بعد از شهریور ماه 1320 هـ. ش مدتی به وزارت فرهنگ منصوب شد و وزارت او چند ماهی بیش نپایید. بهار در دوره پانزدهم هم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به مجلس رفت اما به سبب مبتلا شدن به بیماری سل برای معالجه به سوییس سفر کرد.او پس از معالجه در 1328 هـ.ش به ایران بازگشت و در اول اردیبهشت ماه 1330 هـ.ش درگذشت.

آثار بهار

1- دیوان اشعار، که شامل قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، مسمط، مثنوی، غزل و قطعه است.
2- سبک شناسی، در سه جلد در باره سبک نوشته های منثور فارسی است.
3- تاریخ احزاب سیاسی.
4- تصحیح برخی از متون کهن، مانند: تاریخ سیستان و مجمل التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی.
5- انتشار روزنامه و مجلاتی که در شرح احوالش از آنها نام برده شد.
سبک بهار در شعر

"بهار" قصیده سراست و از پیروان شعر قدیم است.

امتیاز "بهار" در آن است که با وجود پایبندی به مکتب شعر قدیم توانسته است شعر خود را با خواسته های ملت هماهنگ سازد.

"بهار" در دوره دوم فعالیت ادبی، قدم به قدم با زمان پیش می آید و به طرز و اسلوب جدید رغبت می کند و به تجدد می گراید و با شاعران جوان و متجدد همکاری می کند. او هرگونه تجدد در ادبیات را می پذیرد، ولی سعی می کند اصول و سنت های قدیمی را حفظ کند.

بهار از یک سو شیفته نمونه ها و یادگارهای شعر قدیم است و از سوی دیگر از تحول زمان بیخبر نیست. به سبک و زبان و آهنگ گویندگان قدیم سخن می گوید و با این همه میل دارد روشهای جدید را با اصول شعر کهن سارش دهد.

بهار با همه میل و ادعا به تجدد دوستی، می کوشد که افکار و احساسات خود و مسائل نوین را در همان اشکال و قالبهای کهن بریزد.مستزادهای او از نظر روان بودن و هماهنگی در مضامین و مصراع های بلند و کوتاه بسیار جالب است. در مثنوی ها و قطعات، غالباً نکات و معانی اخلاقی به کار برده است و لحن بیان نظامی و سنایی و جامی را به یاد آورد. او در همان حال که به حافظ و سعدی و عراقی نظر دارد، لغات و اصطلاحات خاص اهل سیاست و روزنامه نویسان هم عصر خود را نیز به کار می برد.قصاید او محکم و سنگین و گرم است. شور حماسی که در طبع او هست، قصایدش را والا باشکوه کرده است. البته سردی حرمان و نومیدی نیز در قصایدش به چشم می خورد.
اشعاری که بهار برای دوستان خود سروده، همه لطیف و ساده و آکنده از شوق و صفاست. مزیت سخن بهار در این است که توانسته است الفاظ ساده و عامیانه را در میان لغات و ترکیبات کهنه و جاافتاده سبک خراسانی و سبک عراقی وارد کند.


نمونه هایی از شعر بهار

مرغ سحر ناله سر کن----- داغ مرا تازه تر کن

ز آه شرر بار، این قفس را----- برشکن و زیر و زبر کن

بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ----- نغمه آزادی نوع بشر سرا

وز نفسی عرصه این خاک توده را----- پر شرر کن، پر شرر کن

ظلم ظالم، جور صیاد----- آشیانم داده بر باد

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت----- شام تاریک ما را سحر کن

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت----- شام تاریک ما را سحر کن

نوبهار است، گل به بار است----- ابر چشمم ژاله بار است

این قفس چون دلم----- تنگ و تار است

شعله فکن در قفس ای آه آتشین----- دست طبیعت گل عمر مرا مچین

جانب عاشق نگه ای تازه گل از این----- بیشتر کن، بیشتر کن، بیشتر کن

مرغ بی دل، شرح هجران----- مختصر کن مختصر کن مختصر کن

***

برخیزم و زندگی ز سرگیرم ----- وین رنج دل از میانه برگیرم

باران شوم و به کوه و در بارم----- اخگر شوم و به خشک و تر گیرم

زان نی شرری به پا کنم وز وی----- گیتی را جمله در شرر گیرم

 



:: موضوعات مرتبط: زندگینامه نویسندگان /شاعران و ترانه سرایان , ,
:: برچسب‌ها: بهار , ملک , ملک الشعرا , نویسنده , شاعر , ,
تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
بازدید : 1140
نویسنده : آوا فتوحی

احمد گلچین معانی متخلص به گلچین فرزند علی اکبر از شاعران بزرگ معاصر است . وی در سال 1295 در تهران متولد شد . پس از پایان دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه در سال 1313 در اداره ثبت اسناد و مدارک به خدمت مشغول شد و ضمن انجام خدمت دولتی به همکاری با روزنامه و مجله های کشور پرداخت و اشعار سیاسی و فکاهی خود را با نام های مستعار سیمرغ ، سجاف دفتر ، اشعر الممالک ، شاعر باشی ، لجباز ، توچه ، سارق دیوار در روزنامه های ایران منتشر کرد .در انجمن ادبی حکیم نظامی به مدیریت وحید دسگیری و انجمن ادبی فرهنگستان عضویت داشت و سال ها دبیر اول و رئیس دبیر خانه انمن ادبی فرهنگستان بود.

از سال 1330 الی 1338 بعا از ظهر ها در کاتبخانه ملی ملک در تهران به کتابداری اشتغال داشت و در سال 1338 به کتابخانه مجلس شورای ملی منتقل شد و در افند 1342 بازنشسته شد

از سال 1343 الی 1355 به سمت کارشناس امور گتابخانه ها و مشاور فرهنگی نیابت تولیت آستان قدس رضوی در مشهد به خدمت اشتغال داشت

وفات این شاعر پژوهشگر در سال 1377 در تهران اتفاق افتاد

آثار :

دیوان اشعار

گلزار معانی

رساله تحقیقی گلشن راز

شهر آشوب در شعر فارسی

تذکره پیمانه

کاروان هند

شرح دیباچه انیس الارواح در موسیقی با شواهد منظوم

تصحیح و چاپ لطایف الطوایف تالیف فخرالدین علی صفی بیهقی

تصحیح و چاپ تذکره منظوم رشهسروذه محمد باقر رشح اصفهانی

تصحیح و چاپ تاریخ ملازاده در ذکر مزارات بخارا

تصحیح و چاپ تذکره میخانه تالیف ملا عبدالنبی فخر الزمانی قزوینی

تصحیح و چاپ کنوزالاسرار و رموز الاحرار

شرح منظوم اسوانح فی العشق شیخ احمد غزالی

چند مجلد ار فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی

رساله در بیان کاغذ و مرکب و رنگ های الوان

از روی کتاب کودکی خواند ایران وطن عزیز ما است

گفتاکه معلمش بگو ماست ما است مخوان که ناروا است

شاگردک بینوا ندانست که ماست جدا وطن جدا است

وز گفتن ماست رو ترش کرد که ماست جدا وطن جداست

گفتا اگر وطن بود ماست ماک و مرقش بگو کجاست

استاد که مرد زیرکی بود چون دید که پرسشی بجا است

گفتش که گر آبکی است این ماست بشنو که بگویمت چرا است

اکنون که اساس ماست مالی بنیان کن خلق بینوا است

وز جمله حقوق خویش محروم این قوم به ضعف مبتلا

ماک و مرغی که دارد این ماست در سفره چرب اغنیا است

ترشیده و چرخ کرده اش نیز قوت شب و روز هر گدا است

گر خاصیتی بود در این ماست البته نصیب اقویا است

کار ضعفا همیشه کشکی است زین ماست کشان بی حیا است

گر ماو توایم شلتر از ماست گر ماست شل است از خود ماست

دیدی ای ماه که شمع شب تارم نشدی تانگشتی زغمم شمع مزارم نشدی

بی خبر از برمن رفتی واین دردم گشت که خبردار ز دشواری کارم نشدی

روی برتافتی و پشت و پناه دل من نشدی کز همه جا رو به تو آرم نشدی

زاریم دیدی و آنقدر تغلا کردی که خبردار ز حال دل زارم نشدی

غافل از یاد تو بودم که نگشتی یارم یا بدیدی که غم روی تو دارمم نشدی

یاد آن عهد که از یکدلی و یک جهتی لحظه ای دور از آغش و کنارم نشدی

+++++++++++++++

نگهش

نگهش سوی دگر بود و نگاهش کردم

دیده روشن بصفای رخ ماهش کردم

تا برم ره بدل آن گل خندان چو نسیم

گاه و بیگاه گذر بر سر راهش کردم

همچو ان تشنه که راهش بزند موج سراب

اشتباه از نگه گاه بگاهش کردم

دیدمش گرم سخن دوش چو در صحبت غیر

غیرتم کشت ولی خوب نگاهش کردم

دور آن زلف پریشان دلم ارام نیافت

گرچه زندانی شبهای سیاهش کردم

حاصل شمع وجودم همه اشک آمد و آه

و آنقدر سوختم از غم که تباهش کردم

مهربان گشت مه من بسرودی " گلچین "

تا نثار قدم این مهر گیاهش کردم

+++++++++++++++

مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد

گلزار جهان خرمی از روی تو دارد

گردون که سرا پای وجودش همه چشم است

پیوسته نظر در خم ابروی تو دارد

مهتاب شب افروز که از هاله کند زلف

خود سایه ای از خرمن گیسوی تو دارد

نرگس که نظر باز بود در صف گل ها

تا چشم تو را دیده نظر سوی تو دارد

با نکهت زلف تو نسیم سحری را

هر جا نگرم سر به تکاپوی تو دارد

تا ساقی این بزم تویی باده ی گلرنگ

این گرمی و لطف از اثر خوی تو دارد

گلچین که به شیرین سخنی شهره ی شهر است

لطف سخن از لعل سخنگوی تو دارد



:: موضوعات مرتبط: زندگینامه نویسندگان /شاعران و ترانه سرایان , ,
:: برچسب‌ها: گبچین , ,
تاریخ : شنبه 2 آذر 1392
بازدید : 1387
نویسنده : آوا فتوحی

سیری در شاعرانگی سید علی صالحی 

علی رضانوری - همدان

1
شعر در هر دوره ای از زمان با توجه به شرایط فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی تولید می شود و همواره در حال داد و ستد با زبان و گفتمان غالب است و شکل ساختاری اش منوط به کنشی روان شناختی نسبت به مؤلفه ها و موتیف ها ی مسلط است.در این بین تنها معدودی از شاعران تن به گفتمان غالب نمی دهند و آثارشان در سویه ای کج مدارانه ساز خود را از سمفونی رایج جدا می کند . در برخورد با شعرهای صالحی اولین سوالی که به ذهن می رسد این است که : این شعر های در مواجه با زبان غالب در چه فاصله ای می ایستند و چه واکنشی نسبت به جریان های شعری مسلط دارند ، یعنی لبه ی این شعرها رو به چه نگرشی تیز شده اند؟شعر سید علی صالحی در دهه ی 60تلاش می کند تن به فخامت و آرکائیسم شاملویی ندهد و زبان اش را به گونه ای با فرهنگ روزمره هم خانه کند .برای صالحی، شاملو و شعرش دیگری بزرگ است و صالحی برای تن ندادن به فضای شاملویی راه نزدیک شدن به زبان فروغ را بر می گزیند و شعرش را در بستری پرورش می دهد که شعر گفتار است. سیدعلی صالحی را مخاطبان جدی ادبیات با «شعر گفتار» می‌شناسند و مخاطبان عام با «نامه‌ها» و «ری‌را».
شعر گفتار در ساحت کلی ریشه اش به زبان سعدی می رسد البته با تفاوت هایی در زمان و ترکیب سازی اما مادر شعر گفتار بخش هایی از شعر فروغ است که واژگان در اولین سایش کنار هم می نشییند و تن به هم می دهند با این تفاوت که فروغ عناصر و مؤلفه های دیگری هم در کنار گفتاریتش به بازی دعوت می کند که شعرش را از زیر یوغ نام گذاری نجات می دهد اما شعر گفتار، رو بازی می کند و شکل توصیفی اش راه را بر جسارت می بندد . شعر سید علی صالحی شعر ترکیب های انتزاعی با تتابع اضافات است: "لهجه ی شبیه سؤال و ستاره" ، "گلوی ماه" ،"هرگز بی دلالت علاقه" ،"بیدار خواب میان مانده ی درگاهی" ،"درگاه نشین چشم به راه"،تفال فروتنانه ی زیتون" ،"حلول حوصله در کبودی کوه" و ترکیب های فراوانی از این دست که در شاعرانگی صالحی به یائسگی رسیده اند.
شعر صالحی تلاش می کند زبان را در نزدیک ترین جای ممکن با مخاطب در میان بگذارد .لاکان در فرق گذاری بین شوژه و اگو دو نوع سوژه را مطرح می کند "سوژه ی بیان " و "سوژه ی گفته" و معتقد است همواره تمایزی میان این دو وجود دارد و "استدلال می کند که من در گفتار(سوژه ی بیانی) به هیچ وجه به چیز پایداری در زبان اشاره نمی کند"(شون هومر، لاکان،مترجمان:محمد علی جعفریو سید محمد ابراهیم طاهایی ، ص 68 ،ققنوس) شعر صالحی محصول سوژه ی بیانی است .سوژه ای که وصف و روایت عنصر اصلی آن است روایتی که اتفاق های ذهنی را در بستری ذهنی به بازی می گیرد و شکل انتزاعی اش نمود بیرونی شعر است و در همین بستر است که ماهیت به تکرار رسیدن خودش را جشن می گیرد و نسبت به اتفاقات پیرامونی اش در عرصه ی شعر بی تفاوت می شود تا می رسد به اوایل دهه ی هشتاد که "دریغا ملاعمر" وجه دیگری از شاعرانگی اورا پیش می کشد که با گذشته اش متفاوت است. "دریغا ملا عمر"مجموعه ای است با حساسیت های اعتراضی به ساحت جنگ و نسل کشی و دغدغه های شاعری که انتظار تازه ای از شعر خودش دارد در این مجموعه صالحی شاعر روایت های گاه و بی گاه است در فرایندی صعودی، و ترسیم فضاهایی که کمتر در شعرش وجود داشت :"راه نجاتی نیست /فردا پیاده نظام /به دامنه های مزار شریف خواهد رسید/ هفت سال تمام است / که هنوز بن لادن را نیافته اند"(دریغا ملاعمر،ص 38) تلفیق این گونه فضا ها با صمیمیتی که از گذشته ی شعری با خود می آورد شعرش را وارد دنیای جدیدی می کند که افق های باز تری دارد:"فقط پنج حرف عجیب آمده اند کنار هم/کوچه را قرق کرده اند/ لغت نامه ها از او می ترسند/تقسیم یک پاره نان/این همه چاقوی ضامن دار دسته سفید نمی خواهد"(همان،ص 19).
به غیر ازاین مجموعه صالحی کمتر نسبت به ماهیت قدرت موضع اتخاذ می کند شاید با بسیاری از مؤلفه های نسبی گرایانه ی مضحک جور در نیاید اما برای من شعر اولین وظیفه اش اتخاذ موضع است (درباره ی جهان سوم حرف می زنم)، انتخاب سویه ای زیبایی شناسانه که تن به ژورنالسیم و شعار گرایی ندهد ولی همچنان دارای موضع باشد .رفتاری هنری با امر سیاسی که ذات آن را به بازی بگیرد،گروتسکی که کیف ناشی از قدرت را به چالش بکشد که جای این رفتار همواره در شعرهای صالحی خالی است.
2
زندگی از آن مفاهیمی است که در شعر هیچ دوره ای از جهان غایب نبوده و نیست ، شاعران وقتی از زندگی حرف می زنند دغدغه ها، آرزوها و زیر ساخت های ذهن بشر را منعکس می کنند شاعران بزرگ جهان اگر تنها در یک مفهوم با هم اشتراک داشته باشند ، بی شک آن مفهوم" زندگی " است.تعریف هر شاعر از زندگی ، نوع نگاه او به جهان را نشان می دهد و او را ازشاعران دیگر متمایز می کند .زندگی مفهومی دغدغه آفرین برای شعر است که در هر برهه ای با توجه به نوع زیست مردم در شعر شاعران آن دوره بروز می کند .در این سی سال اخیر هم نوع واکنش شاعران و مواجه ی آنها با زندگی ، شعری بوجود آورده است که آن را در نزدیک ترین جای ممکن با مخاطب در میان می گذارد. شعر امروز تلاش می کند در فاصله ای نزدیک با ذات زندگی برخورد کند و سویه های پنهان آن را به آشکارگی دعوت نماید. از این منظر شعر سید علی صالحی دارای کار کردی دو سویه است از یک زاویه او همواره در فاصله ای ذهنی با ذات زندگی به تولید شعر می پردازد و دروجهی دیگر با صمیمیتی خاص روایتگر لحظه های نابی از زندگی است.

صالحی هر جا که تن به روایت صرف می دهد شاعری ترکیب ساز است که تلاش می کند بدهکار شعر گفتار نباشد:"و ما دیدیم/گله های بی شمار فیل ها را دیدیم/و رفتن آرام سند را در پسین غسل/ وطاووس را در کمرکش کوه/ و ویرانی بودا را به بامیان/ ودایره های پیاپی آب را / رود را/دجله را و دریا را دیدیم"(سمفونی سپیده دم،ص 92)رفتارهایی از این گونه با زبان و شعر تقریبا از اویل شاعری صالحی تا همین امروز پاشنه ی آشیل شعر اوست رفتاری که شعریت را در ساختن فضا و ترسیم افق ها ی ذهنی جستجو می کند . در شعرهایی از این دست این سوال همواره مطرح است که شاعر چه می خواهد؟شعرش چه چیزی در آستین دارد تا برای مخاطب سختگیر و حرفه ای رو کند.در این گونه شعرها تقلیل شاعرانگی در بستری تقلیل یافته تر بروز می کند و شعر را مدیون انتظار مخاطب جدی می کند به این دلیل پای مخاطب حرفه ای را وسط می کشم تا هر نوع توجیه مخاطب محوری شعرهایی از این دست با چالش رو به رو شود. این شعرها انتظار از شعر را در دم دستی ترین شکل ممکن متصور می شوند و تولید انبوه خاصیت شعرهای گفتاری است:"آب در واژه و /سنگ/از وضوی سایه رقم می خورد/ وگرنه آفرینش اشیا/در وهم شب/کامل نمی شود"(همان،103) در بعضی از همین شعرها لحن و صدای خفیف شده ی سهراب هم به گوش می رسد چرا که بوطیقایش را در جایی تعریف می کند که همسایگی سهراب است:"من/ تو را وکیل واژه های حضرت او خواهم خواند/تا در غیاب ذهن زبور/ترنم از حیرت سنگ و/سحوری از سر انگشت ستاره ببارد"(همان،86).این همسایگی تا حدی طبیعی است اما گاه شکل تقلیل یافته پیدا می کند و شاعر را به ورطه ای می کشاند که مجبور می شود آسمان به ریسمان ببافد که این رفتار یا شعررا دچار تعقیدی بغرنج می نماید یا در گرداب سهل نویسی شعریت را فدای مخاطب می کند.
اما این،همه ی شاعرنگی صالحی نیست او هر جا که دست از گفتارگرایی سطحی می کشد شاعری می شود غبطه انگیز که راوی دردهای پنهان است. صالحی در اوج شاعری خود،آشکار کننده ی "من" پنهان می شود "منی" که دوست دارد شاعری گرد و خاکش را کنار بزند و شکل دردمندی اش را آشکار کند به قول ناتالی ساروت:"یک اثر نو یعنی مرئی کننده ی واقعیتی که پیش از آن نا مریی بوده است"(وظیفه ی ادبیات،ابوالحسن نجفی،ص 101) و شعر صالحی در لحظاتی بار این مریی نمودن را به دوش می کشد:"سلام/حال همه ی ما خوب است/ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور/که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند"(وقتی رسیدیم که قطار رفته بود،ص168)کشف لحظاتی از این دست شعر او را دردر دهه ی 60و70تبدیل به شعری تاثیر گذار می کند که بار شاعرانگی دیگر بخش های یاد شده را هم به دوش می کشد وهمین بخش از شعر اوست که صالحی را به عنوان شاعری صمیمی و دوست داشتنی به فضای شعر امروز معرفی می کند:"نه ری را جان/نامه ام باید کوتاه باشد/ساده باشد/ بی حرفی از ابهام آینه/از نو برایت می نویسم/حال همه ی ما خوب است/اما تو باور مکن"(همان،170)این فضا ها که در شعر صالحی کشف می شود پاسخگوی بخشی از ذهن ایرانی است که دغدغه هایش را بدون پیچیدگی و ابهام می خواهد ذهنی که دنبال لحظه ای مکث ،در سراشیبی زندگی است.صالحی شهرتش را مدیون همین شعر هاست و ذره ای بدهکار کارهای انتزاعی و سهل و الوصول خود نیست و با همین کارهای خلاقانه است که انتظار مخاطب بالا می رود ودیگر شعرهای ضعیف و متوسط را از او نمی پذیرد.
در میان مجموعه هایی که ازصالحی چاپ شده"انیس آخر این هفته می آید"برای من مجموعه متفاوتی است و شکل شعریتش با آن چه از صالحی سراغ داریم کمی متفاوت است این مجموعه بیان‌کننده‌ی نوعی تغییر و انحراف در نگرش شاعریِ او است. این انحراف همان نکته‌ای است که هر شاعری را از گذشته‌ی شعریِ خود و دیگر شاعران متمایز می‌کند. هرچند خواستگاه بسیاری از شعرهای صالحی در این مجموعه فاصله‌ی چندانی با شعرهای قبلی او ندارد، اما تلاش وی در شکل اجرا و روند آفرینش به سمت خلاقیتی است که برای خود او رفتاری نو است. در این‌جا با شاعری مواجه ایم که نگاهی انسانی به پیرامون خود دارد و قرائتی زندگی‌محور از پدیده‌ها ارایه می‌دهد.
نکته‌ی حایز اهمیت در مجموعه‌ی حاضر این است که شاعر سعی می‌کند از گذشته‌ی شاعریِ خود فاصله بگیرد، گذشته‌ای که او را تا مرحله‌ی تکرارِ تکرارها پیش بُرد و این ذهنیت را پیش آورد که سیدعلی صالحی دیگر تمام شده است خوانش مجموعه‌های پیشین صالحی بیانگر آن است که او تمام توان خود را صرف ساختن ترکیب‌ها و شیوه‌ی نگارشی می‌کند که به دلیل کثرت استعمال توسط خود او کارکرد زیبایی‌شناسانه‌ی خود را از دست می‌دهند. اما «انیس...» حکایت دیگری است از فراز و نشیب‌های شاعری که در این سه دهه‌ی اخیر همواره حضور داشته و گاهی هم تأثیرگذار بوده است. حضور پی‌گیر و مستمر یکی از مؤلفه‌های تثبیت و ماندگاری هر شاعر است که در کنار دیگر مشخصه‌های شعری می‌تواند رمز و راز ماندن را ترسیم کندکه در صالحی دیده می شود.
در اغلب شعرهای این مجموعه با روایتی مواجه هستیم که شاعر خود راویِ آن است. روایتی که در شکل موفق خود، خرده‌روایت‌های دیگر را نیز به بازی دعوت می‌کند و در حرکتی منحنی‌وار تلاش می‌کند شعر را از گیر و بندهای روایت خطی نجات دهد. هرچند در مواردی «حدیث نفس» وجه غالب روایت می‌شود و شعر را تا مرحله‌ی بیان «من» فرو می‌کاهد. اما هر وقت پا را از خویشتن خویش و بیان روایت‌های خطی و شخصی فراتر می‌نهد، شعری می‌آفریند که حاصل تجربه‌ها و زیستمان تازه و نگرشی دیگرگونه است. نگرشی که پای اجتماع را وسط می‌کشد و می‌کوشد روایتگر لایه‌های پنهان وآشکار جامعه باشد.
در کل شعرهای این مجموعه را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد:
1) شعرهایی که در راستای نوشتار قبلی صالحی است و به گونه‌ای تکرار همان مکررات است: (مگر من رانده‌ی کدام نظر از نماز نور تو بوده‌ام/ که در قنوت نور/ به رکعت رؤیا نمی‌رسم/ آخرِ این پرده آیا باید به گهواره‌ی نخست خود برگردم. ص243)، (عمرت دراز باد به شادمانیِ هر آنچه که آینه/ انعکاس علامت به علاقه‌ی آدمی است. ص245)، (آیا این/ علامت مویه‌های شما نیست/ تا کی می‌خواهید خیره به خواب مجروح خویش بمیرید. ص296) این شعرها با همان ساختار همیشگی و به تکرار رسیده تولید می شوند چیزی به شاعرانگی شاعرش نمی افزایند
2) شعرهایی که شاعر تلاش می‌کند در آن‌ها از گذشته رها شود، اما هنوز رنگ و بوی شعرهای قبلی در آن‌ها دیده و شنیده می‌شود: (همیشه برای من نوشتن بود/ من درد شفابخش نوشتن را می‌فهمیدم/ وقتی واژه‌ی راز را به یاد می‌آورم/ کاملاً روشن است که کسی مشغول ذکر خیر من است. ص137)، (من تا بوده‌ام/ هرگز برای خود زندگی نکرده‌ام/ من برای مردم خود/ آرزوهای روشنی داشته‌ام/ خرسندی خانه/ گفتگوی امید/ دعای داشتن/ دلالت به سادگی/ و چیزهای ساده‌تر/ از قبیل همین هوای خوش. ص129)، (بیدار شو بی من از همیشه تنهاتر/ من غریبه ام اینجا/ من از موزارهای جنوب/ به شمال شما آمده‌ام. ص220) در این کارها شاعر در برزخ خود است برزخی که شکل سرایش و بوطیقای خاصی ارائه نمی دهد اما رگه های تغییر در آن دیده می شود
3) شعرهایی که نوعی تغییر را نشان می دهند و مخاطب را با شاعر دیگری مواجه می‌کنند که با سیدعلی صالحیِ دیرآشنا متفاوت است: (شب پیش/ کامیونی مشکوک در میدان محله‌ی ما/ کوهی از کلیدهای زنگ‌زده خالی کرد و با شتاب گریخت. ص191)، (بعضی همسایه‌های بی‌خبر/ گاهی می‌پرسند/ چراغ اتاق تو/ چرا تا سپیده‌دم روشن است. ص69)، (زمستان بود/ سرد بود/ بخاری نداشتیم/ آموزگارم را از پدرم بیشتر دوست می‌داشتم/ ساعت انشا می‌گفت/ سید بیاید برایمان بخواند که چرا فقط/ ابرهای سیاه می‌بارند. ص181)، (بعد از بامداد/ چرا/ همه رو به غروب نشسته‌اند. ص99)، (حیرت نکن انیس/ آن سال‌ها/ اسم مستعار تو ری‌را بود. ص96)، (به اسماعیل بگو/ دشنه در دست پدر/ گاهی پروانه می‌شود. ص228)، (این حرف‌ها از تو بعید است سیدعلی/ ابداً/ تو فکر می‌کنی من بی‌خبر مانده‌ام/ که بر این مردم خسته چه می‌رود. ص229)، (اما من/ باز هم سادگی کردم/ گفتم بیایم میان این جماعت کفترباز/ پادرمیانی کنم. ص192). اگر بخواهیم فردایی دیگر برای صالحی متصور شویم باید رد پایش را در همین شعرها جستجو کنیم شعرهای که گذشته ی شاعرش را جعل می کنند وهویت خود را به صورت مستقل اعلام می دارند .شاعرانگی سید علی صالحی همواره در لبه ی پرتگاه است و هر لحظه احتمال سقوط وجود دارد و شاید این خاصیت شاعران امروز است



:: موضوعات مرتبط: نقدها , ,
تاریخ : پنج شنبه 30 آبان 1392
بازدید : 1093
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "تـیـشــــه" از شاعر "صادق چکاوک" (*)

دلــــ ها

بیستـــــون شده اند

برای رسیدن به شیرین

تیشـــــه باید داشت...!

پس توآهنــــــــگر...!

بســـــــــــــــــــــــاز
و
بســــــــــــــــــــــاز
و
بســــــــــــــــــــاز
1392/08/04
******************************

 
******************
(**)
پول هایش را

درون قلک زندگی انداخت

می خواست بزرگ شد

آنها را خــرج کنـــــــد

حالا؛ تمام دارایش را میدهد

تا کودکیـــش را برگردانــــــد


:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 1161
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "چایی ، با طعم خون " از شاعر "سجاد فتوحی "

به جاده های ترک خورده حادثه ،
ایمان بیاوریم
به چشمهای پژمرده احتیاط
به راههای غریب جبر !!!
رویاهای مسلوخ ، ورم کرده از تبی گنگ ...
و خلسه های « رت » ...
*
*
*
مادرم با قند خونش چای می نوشد
و با کلسترولی هماهنگ با سی و اندی سال ،
سوغات فرنگ ، نَبَرد !!!
«جم فیبروزیل» تنش سالهاست میدرد
قلب عصیان را !!!



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 1223
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "" خســته " شــدم بـــی " تـــــــو "" از شاعر "مـحمـدرضــــا حـــــــلاج"

فکر نمی کردم
روزی عاشقی شوم
که نتواند از عشقش دست بردارد
و آنقدر به گیسوان سیاهت
چنگ زنم تا سپید شوند

خـستــه نشـــدی
از کشیدن گیسوان بلندت
از دستان کوتاهم ؟
مرا با تو نسبتی ست نانوشتــه
مـهــری در دل
و بغضی درمیــــان ...
من دیگر دارم می میرم
نگران توام ، دلم مال تو

پی نوشت :
از جدایی مان
برای هرکسی که گفتم ....
حق را به مـــــن داد !
اما ....
اینها نمی دانند
من حق را نمی خواهم ،
حق که برای من " تــــــو " نمی شود



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 990
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "مورچه هاپروازنمی کنند" از شاعر "امیرحسین زمان" مورچگانْ کارگرْ
تا...
مـلـکـه پروازکند
تکه های شیرین درد!بردوش
هرم هاساخته شد
وفـــرعـــون
به دست مـــــــــا
ده به یک ازکمرشکستیم
آری ماقلاده داشتیم
اما...
ازجنسِ جــــبـــــر
لشکرکه نه،غلام سیاه!
فــــرمــانــده؟
فرمان ده!
تقدیرمااین بود
این بود؟
زیرا
مورچه هاپروازنمی کنند
هـــرگـــــز.

پی نوشت؛
ده هابرابروزن خویش
جورزورکشیدیم شکستیم
تا نشکنند
خدایاشاکی ام!
شیشه هم می شکندولی صدادارد
توصــداراهم ازلشگرکمرشکسته ی مادریغ کردی
"اثری سورئال برپایه ی زندگی مورچه های برده دارومورچه ی فرعون.



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 1117
نویسنده : آوا فتوحی



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,

تعداد صفحات : 124


اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com