نقدادبی؛هنرارزشیابیآثارادبی
نقد در لغت به معنی شناخت و تشخیص زر خالص از ناخالص است و در اصطلاح ادبی عبارت است از بررسی و تعیین ارزش آثار ادبی.
در فرهنگها نقد چنین تعریف شده است: سره کردن درم و دینار و جز آن (منتهی الارب - غیاث اللغات ).
نظر کردن در درمها و جز آنها و خوب و بد آنها را از هم
جدا کردن.( فرهنگ نفیسی)
نظر کردن در شعر و سخن و تمییز دادن خوب آن از بدش.
(متن اللغه). خرده گیری ، نکته گیری، سخن سنجی و به گزینی (یادداشتهای علی اکبر دهخدا)
هنگام مدح او، دل مدحت کنان او/ از بیم نقد او بهراسد زشاعری(فرخی) نقد، تنها شامل امور ادبی نیست و می تواند شامل همه گونه آثار علمی ، فنی، هنری، فلسفی، تاریخی و غیر اینها بشود، اما آنچه معمولاً از نقد بیشتر به ذهن می رسد، نقد آثار ادبی است از نظم و نثر، زیرا اغلب مردم با کتاب و ادبیات بیش از سایر علوم و فنون مانوسند و از امور ادبی بیشتر از سایر اقسام ادبی و هنر سر در می آورند و هرگونه نقدی را که درباره کتاب، به ویژه اشعار و داستانها صورت می گیرد درک می کنند، اما درهمان حال با توجه به مشکلات امر و شرایط لازم، خود را برای نقد صالح نمی بینند.
کلمه نقد خاصه وقتی از انتقاد سخن به میان می آید در نظر گروهی ازمردم نا آشنا ، به معنی عیب جویی توجیه شده است، در صورتی که هدف از نقد به هیچ وجه تنها، یافتن و معرفی کردن نقاط ضعف اثر ادبی نیست، بلکه مقصود از نقد بررسی و ارزشیابی آن و مهمتر از این شناساندن آن اثر به مردم است تا اگر درک مفاهیم وتعیین بهای معنوی کتاب برای همه افراد ممکن نشود، با کوششها و زحمتهای نقادان، تمام جوانب آن اثر مورد رسیدگی قرار بگیرد و سپس نتایج بررسی و حاصل کار، برای استفاده عموم نشر شود.
بسیار دیده شده وقتی می گویند که از فلان کتاب انتقاد شده است، بی درنگ این معنی به خاطر می ر سد که کسی عیوب آن کتاب را یافته و اعلام کرده است و بدبختانه در جامعه ما وضع به همین منوال هم است وگویی کسی از نقد و ناقد جز این انتظاری ندارد.
برخی از منتقدان براثر نداشتن تجربه کافی یا احتمالاً بر اثر اغراض خاص، کتابهایی را برمی گزینند و پس از کوشش فراوان، نارسایی یا نقایصی در آنها می یابند و آنها را به سختی مورد نکوهش قرار می دهند و بدیهی است که عمل آنان نه تنها سودمند و سازنده نیست، بلکه از این جهت که نقد را از مسیر اصلی دور می سازند، زیان بخش هم است و از سوی دیگر اینگونه منتقدان شهرت طلب معمولا آثار ناپخته طبقه جوان را که طبعاً مشتمل بر اشتباههایی هم است برای انتقاد اختیار میکنند و با آشکار ساختن نارسایی های آنها می خواهند نامی برای خود فراهم آورند که در هر حال اهل دانش به این گونه کارها ارجی نمی نهند، زیرا از یک سو موجبات دلسردی و وازدگی طبقه جوان را برقرار می سازند و از سوی دیگر نشان می دهند که نقدی که می کنند عاری از ریا و به منظور اصلاح و پیشبرد کار نیست و به همین سبب است که وقتی خبر می رسد که کتابی در روزنامه یا مجله ای مورد انتقاد قرار گرفته، نویسنده آن اثر
پی می برد که باید مدتی دشنامها و سرزنش های بسیاری را تحمل کند، از آن رو که منتقد در آن مطلب کوشیده تا به هرطریق که هست اشتباههایی به چنگ آورد و آنها را با آب و تاب اعلام کند و به مقصودی که دارد، برسد.
این گونه رفتارها با روح نقد که باید متوجه هدفی عالی و بنیادی باشد سازگار نیست، زیرا این عیب جویی نه برای خواننده سودمند است نه نویسنده اثر و نه منتقد و بنابراین عملی بیهوده، غرضآلود و ناصواب است و چنین کسی صلاحیت نقد یک اثر ادبی را ندارد.
نقد آثار ادبی از روزگاران کهن مرسوم بوده و از طرف فلاسفه و متفکران و ادیبان، قواعد و موازینی برای آن وضع شده است که پاره ای از آنها هنوز معتبرند و پاره ای دیگر فاقد ارزش بسیار. بنابراین از دیرباز مباشران کتاب و آثار ادبی با فواید نقد آشنایی داشته و آن را یکی از عوامل پیشرفت امور ادبی
می دانسته اند.
فواید نقد
فواید نقد متوجه سه جهت می شود: خوانندگان کتابها، نویسندگان ومولفان علم و هنر و در نتیجه دانش و ادبیات آن کشور.
۱) خوانندگان کتابها
بیشتر مردم به سبب آشنایی نداشتن به فنون نقد، یا شتاب در مطالعه کتاب، نمی توانند درباره کتابی که می خوانند به درستی قضاوت کند
:: موضوعات مرتبط:
نقدها ,
,
:: برچسبها:
نقد ,