عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 746
نویسنده : آوا فتوحی

بگذار سر به سينه من تا که بشنوی
آهنگ اشتياق دلی دردمند را
شايد که بيش از اين نپسندی به کار عشق
آزار اين رميده­ سر در کمند را

بگذار سر به سينه من تا بگويمت
اندوه چيست؟ عشق کدامست؟ غم کجاست؟
بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان
عمری است در هوای تو از آشيان جداست

دلتنگم آنچنان که اگر بينمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شايد که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنين که هيچ وفا نيست با مَنَت

تو آسمان آبیِ آرام و روشنی
من چون کبوتری که پَرم در هوای تو
يک شب ستاره های تو را دانه چين کنم
با اشک شرم خويش بريزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب
بيمار خنده های تو ام بيشتر بخند
خورشيد آرزوی منی گرم تر بتاب

فريدون مشيری

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 854
نویسنده : آوا فتوحی

**بانوی ترانه مرضیه**

اشرف السادات مرتضایی یا آنچنان که برای ایرانیان شناخته شده است مرضیه خواننده افسانه ای در سال1303 خورشیدی در تهران بدنیا آمد.پدرومادرش از یک خانواده هنردوست بودند و هنرمندانی از قبیل مجسمه ساز ، نقاش و مینیاتوریست و موسیقیدان در فامیلش زیاد بودند. اما مادرش بود که بطور خاص اورا تشویق به خواندن کرد و در همه دوران حیاتش ازاو پشتیبانی میکرد

'درزمانی که خانواده های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدرمن با وجودیکه یک فرد روحانی بود مراتشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتیکه من آغازبه خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیر عادی بود و درعین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه ای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی. و هم چنین یک صدای خوب . در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای اورا تائید میکردند و همچنین تئوری موسیقی راباید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم

مرضیه در سال (1321 خورشیدی) به جهان موسیقی هنر وارد شد. اولین بار دریک تئاتر که نمایشنامه شیرین و فرهاد را اجرا میکرد ( تئاتر باربد) درنقش شیرین بازی کرد .این نمایش 37 شب روی صحنه بود. که برای او یک موققیت بزرگ و سریع به بار آورد و. با استقبال زیاد مردم مواجه شد

مرضیه بسرعت نظر استادان موسیقی را به خود جلب کرد و اولین زنی بود که توانست در برنامه گلهای رنگارنگ که برنامه ای بسیار سنگین و هنری بود آواز بخواند.مرضیه در حدود 1000 آواز دردوران شکوفایی هنریش خواند که در ارتقای موسیقی فارسی بسیار اثر گذار بود.

بالاتر از موفقیت هایش در خوانندگی و موسیقی . او داری کیفیت های تحسین برانگیزدیگری است که مهمتر از همه شجاعت و پشتکار درخشان او در نوآوری بود . در زمانیکه خوانندگی به عنوان یک سرگرمی ویا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی میشد و بخصوص زنها در خانه ها محبوس شده حق هیچگونه ابراز وجودی نداشتند به عنوان یک زن جوان او خوانندگی را بطور جدی و به عنوان یک کار تحصصی و غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی انتخاب کرد. تا جایی که شخصیت بی مانند او در هنر پارسی و با وجود همه اختلافات فرهنگی وزبانی اقوام ایرانی به زودی شناخته شد و او به عنوان یک سمبل یا اسطوره در موسیقی ایرانی توسط همه افراد ایرانی با هر فرهنگ و زبانی پذیرفته شد و بصورت یک گنج فرهنگی در آمد.

مرضیه با نوازندگان و آهنگسازان بنامی چون همایون خرم،علی تجویدی،پرویز یاحقی،حبیب الله بدیعی،فرهاد فخرالدینی فعالیت طولانی هنری داشته و حاصل این فعالیت ترانه های جادانی چون:سنگ خارا،دیدی که رسوا شد دلم،می گذرم تنها،آنچه گذشت،گمشده،رهگذر میخانه،بیداد زمان ،طاقتم ده،آوای خسته دلان و صدها آهنگ دلنشین و جاودانه دیگر می باشد.از هنرهای بی ماندد مرضیه که کمتر خواننده ای دارا می باشد شخصیت دار بودن صدا و نمایشنامه او در هنگام اجرا در جهت رساندن کمال معنی و اجرای زنده بی نظیر است که به عقیده اکثر شنوندگان اجراهای زنده او بر خلاف دیگر خوانندگان بسیار گیراتر و زیباتر از اجرای استدیو می باشد.صدای مرضیه رنگ و لعاب داشته و بدلیل آشنایی و تسلط بر آوازها بسیار رسا و گیراست.مرضیه از معدود خوانندگانی ست که تا آخرین لحظات عمر پربارش خواند و کنسرتهای سال 1374 او پس از 17 سال سکوت در سن 71 سالگی همه را انگشت به دهان نموده که بانویی در این سن و سال در همان مایه ها و فضای 50 سال قبل به کمال و گاهی زیباتر از قبل اجرا می کند.بنده به شخصه از کودکی شیفته و دلبسته این بزرگ بانوی موسیقی ایرانی و گوهر تابناک تکرار نشدنی بوده و تا دم آخر صدای او همدم و مونس خواهد بود.مرضیه در سال 1388 در سن 85 سالگی بار دیگر بر روی سن کنسرت رفت و با وجود کهن سالی با انرژی تمام خواند و یک سال بعد در مهر ماه 1389 شمسی دیده از جهان فانی بر بست و به درگاه معشوق شتافت نام او تا ابد بر تارک موسیقی ایرانی خواهد درخشید.روحش شاد و راهش پر رهرو باد.--

احمد ابراهيمي سال 1305 در اورامانات كردستان متولد شد. بيشتر افراد خانواده اش دستي در موسيقي داشتند به همين دليل او را تشويق كردند تا به يادگيري موسيقي بپردازد.

هنوز بیش از دوازده سال نداشت که به تهران نقل مکان کرد . وی در سال 1327 با توجه به صدای خوشی که داشت با استادان بزرگ موسیقی ایران نظیر استادان ابوالحسن صبا ،مرتضی محجوبی، حسین تهرانی، غلامحسین بنان، ادیب خوانساری آشنا شد و از محضر همگی این بزرگان موسیقی ایران بهره مند می گردد و پس از پنج سال که تحت تعلیم آنان قرار می گیرد اولین برنامه رادیویی خود را با محمود ذوالفنون در رادیو تهران اجرا کرد که مورد تشویق و استقبال مردم واقع می شود.

وی پس از یک سال اجرای برنامه های مختلف موسیقی در رادیو، به سال 1333 به ارکستر مرتضی خان محجوبی استاد پیانو که با همکاری محمد میر نقیبی اداره می شد منتقل شد و شکوفایی هنر وی از همین زمان آغاز می گردد. همکاری وی تا سال 1335 با این ارکستر ادامه داشت.

از سال 1342 تا اواخر سال 1354 به سمت رئیس دفتر اداره کل فعالیت های هنری و از سال 1354 تا اواخرسال 1358 به سمت مدیر امور اداری سازمان ملی "فولکلور"ایران منتصب و مشغول کار می گردد و ضمناً به برنامه های هنری خودش ادامه می دهد.

احمد ابراهیمی در فروردین ماه 1359 با تقاضای خودش باز نشسته شد و مدت بیست و چهار سال سابقه هنری در راديو را پشت سر گذاشت.

احمد ابراهیمی ازمعدود کسانی است که در دوران جوانی خود سال ها در کنار غلامحسین بنان به فراگیری آواز ایرانی پرداخته است و در حال حاضر نیز از اساتید بنام آواز ایرانی محسوب می شود که خوانندگان بسیاری نزد او شاگردی کرده اند.


:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: مرضیه , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 1095
نویسنده : آوا فتوحی

بتهوون
در بن سوغاتی هایی که به نوعی به بتهوون مربوط می شوند بیشتر از دیگر سوغاتی ها طرفدار دارند. از ارج و احترامی که به بتهوون گذاشته می شود آن هم بیشتر از طرف گردشگران چینی و ژاپنی استفاده هایی هم برای اهالی بن به بار می آورد. جهانگرد ها از همه جای دنیا به بن می آیند یکی از اهداف آنان جستجوی نشانه هایی از بتهوون است.آنان می توانند در بن این هدف را به خوبی دنبال کنند، زیرا نشانه های حضور این موسیقیدان در تمام نقاط شهر پراکنده است روی چترها، شیرینی ها، کمربند ها و... تصویر این فرزند مشهور شهر بن نمایان است بتهوون در سال ۱۷۷۰ در شهر بن به دنیا آمد در سال ۱۷۹۲به شهر وین در اتریش مهاجرت کرد و در سال ۱۸۲۷ و در آنجا درگذشت. مجسمه بتهوون در میدان مونستر از سال ۱۸۴۵ نماد شهر بن شده است.
سالانه حدود ۵۰۰ هزار توریست و تاجر از شهر بن دیدن می کنند. بتهوون در کنار موزه های بزرگ شهر مانند تالار هنر کشور موزه هنر و خانه تاریخ آلمان یکی از مهمترین دیدنی های شهر است بسیاری از شرکت کنندگان کنگره ها در اوقات فراغت خود به دنبال دیدن نشانه های این آهنگساز معروف هستند.
رویدادهایی مثل جشن سالانه بتهوون (۲۴آگوست تا ۲۳ سپتامبر۲۰۰۷) دوستداران موزیک را از همه جای دنیا به شهر بن جذب می کنند. کارمندان دفاتر توریستی بن می گویند؛ سوغاتی های بتهوون نسبت به سوغاتی های دیگر بهتر به فروش می رسند.
در حدود ۸۰۰ نوع مختلف از یادگاری های بتهوون در خانه ای که بتهوون در آن متولد شده و هم اکنون موزه ای در آنجا دایر شده است وجود دارد. سالانه تقریباً ۱۰۰ هزار نفر به دیدن این موزه می روند این موزه کانون نشانه های حضور بتهوون در شهر بن است. در اتاق های این خانه بیشترین آثار مربوط به این موزیسین مشهور جای گرفته است.کسانی که می خواهند از خانه تولد بتهوون یادگاری ای همراه ببرند امکان انتخاب بزرگی دارند دستمال کاغذی سفره / جاسیگاری/لیوان /نامه باز کن/جای نگه داری کارت های ویزیت و بشقاب های روی. در واقع برای هر موقعیتی یک سوغاتی وجود دارد، از تی شرت و کمربند گرفته تا کراوات تا چتر و همچنین روی فنجان های قهوه و شکلات های موتزارت تصویر این آهنگساز مشاهده می شود.
مجسمه های گچی نیم تنه بتهوون در ۲۰ نوع مختلف در اندازه های بین ۵ تا ۵۵ سانتیمتر وجود دارد که بخش ویژه ای را برای خود تشکیل داده است، ارزان ترین آنها ۵ یورو و گران ترین آنها هزار یورو قیمت دارد. با وجود تمامی این ایده های پر از فانتزی بیشترین فروش را دیسک های موسیقی دارند ولی خوب این دیسک ها هم نباید زیاد معمولی باشند یک کلکسیون دیسک بسیار جالب از کارهای او که از طرف همین موزه تهیه و تنظیم شده است در آنجا عرضه می شوند که بلندی های صدا و پخش آن در هنگام اجرا تغییر پیدا می کند به طوری که شنونده کاهش اندک اندک شنوایی بتهوون را متوجه می شود. علاوه بر این دیسکی وجود دارد که به وسیله آن می توان در آخرین خانه محل زندگی بتهوون در بن گشت و گذار مجازی کرد.



:: موضوعات مرتبط: شاعران خارجی ونویسندگان وموسیقیدانان , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 990
نویسنده : آوا فتوحی

 

 ، شاهین مهاجری

جنسيت و انتخاب ساز
نظرات پيرامون نقش تفكر جنس گرا در موسيقي معاصر متفاوت است. به عنوان مثال، "Robert Adams" از اعضاي "MENC" با توجه به حضور مردان در بين نوازندگان فلوت و زنان در بين نوازندگان ساز هاي برنجي و كوبه ای، اعتقادی به اين تفكر ندارد. اما "George Rowe" از شهر "Windsor Locks" در ايالت كانكتيكات آمريكا، معتقد است كه مسئله ی انتخاب ساز موسيقی به جنبه هاي اساسي شخصيتي فرد باز مي گردد.

حال ببينيم نتيجه ی نظرسنجی هاي 30 سال گذشته چه مي گويند. در سال 1978 و بر اساس آنچه كه در مقاله ای تحت عنوان "The Sex-Stereotyping of Musical Instruments" از "Abeles" و "Porter" آمده، در يك نظر سنجی از دانشجويان ليسانس موسيقی و رشته هاي ديگر خواسته شد، 8 ساز موسيقی را بر اساس جنسيت زنانه-مردانه تقسيم كنند. نتيجه اين چنين شد:
ساز هاي مردانه= درام، ترمبون، ترمپت
سازهاي زنانه= فلوت، ویولون، کلارینت
سازهاي دو جنسی= ویولونسل، ساکسیفون

همين نظر سنجی 30 سال بعد در سال 2008 و در بين مديران موسسه ی "MENC" انجام شد و نشان داد كه عليرغم تغييراتی، كليت نتيجه همچنان پا برجاست:
ساز هاي مردانه= درام، ترمبون، ترمپت، ساکسیفون
سازهاي زنانه= فلوت، ویولون
سازهاي دو جنسی= کلارینت، ویولونسل

در ماه مارچ همان سال، نظر سنجي اينترنتی در مورد نقش جنسيت در انتخاب ساز، بين اعضاي "MENC" برگزار شد. نتيجه ی اين نظر سنجی نشان از بهبود شاخصی در اين وضعيت می داد. در طي اين نظر سنجی در مورد نقش جنسيت دانشجو در انتخاب ساز موسيقی 5% جواب مثبت، 18% جواب منفي و 74% جواب دادند تا حدی نقش دارد. از طرفی از آنان سوال شد كه چه فاكتورهايی در انتخاب ساز توسط هنرجو نقش دارد. پاسخ آنان چنين بود:
- 66% بر نقش جنسيت تاكيد كردند.
- 74% درصد بر خصوصيات فيزيكي اندام تاكيد كردند. - 47% بر نقش هوش و استعداد، صحه گذاشتند.
- 78% ميزان اطلاعات كسب شده توسط فرد را مهم دانستند.

از طرفي از پاسخ دهندگان سوال شد كه طي 5-10 سال گذشته، ميزان نقش جنسيت بر انتخاب ساز چه تغييری كرده است. نتيجه ی پاسخ ها چنين بود:
- 26% تاكيد كردند كه نقش جنسيت بر انتخاب ساز طي اين مدت، تغيير نكرده است.
- 51% اظهار كردند كه نقش جنسيت بر انتخاب ساز طي اين مدت، كمتر شده است.
- 3% اظهار كردند كه نقش جنسيت بر انتخاب ساز طي اين مدت، بيشتر شده است.
- 8% اظهار كردند كه جنسيت، بر انتخاب ساز نقشي ندارد.
- 6% اظهار كردند كه نظری ندارند.

به اين ترتيب مشخص مي شود كه هنوز اعتقاد بر نقش جنسيت در انتخاب ساز پابرجاست. حال بايد ديد اعضاء "MENC" چه راه حل هايي براي فائق آمدن بر اين مسئله، ارائه كرده اند:
- اجازه دادن امتحان تمام سازها به دانش آموزان يا دانشجويان.
- دادن اطلاعات در مورد تمام سازهاي موسيقی قبل از انتخاب.
- دادن اين فرصت به فرد مبنی بر اين كه از تمام سازهاي بادی مي تواند صدا درآورد.
- به فرد بگوييد كه سازها جنسيت نداشته و آنها مي توانند هر كدام را انتخاب كنند.
- افزايش پيش نيازها براي نواختن سازهاي محبوب.
- كنترل توانايي جسماني فرد، براي كمك به وی جهت انتخاب سازی كه در آن موفق خواهند شد.
- به نمايش درآوردن عكس هایی از مردان كه فلوت مي نوازند يا زن هايی كه نوازنده ی ترومپت و سازهايی نامتعارفند.
-
اجازه ندادن به تعويض ساز انتخاب شده. - از شاگردان قديمي تر جهت معرفي ساز استفاده شود تا نشان دهند چگونه بر نقش جنسيت در انتخاب ساز چيره شده اند.
- به مدرسين بايد تاريخچه ی جنسيت در انتخاب ساز را يادآوری كرد تا ديگر بر موضوع جنسيت تاكيد نكنند.
- بايد راهی را پيدا كرد تا بين انسان ها و گروه سازها، حس برابری و يكدستی ايجاد نمود.

به اين ترتيب و با انتخاب راه حل هاي متنوع، شما خواهيد توانست نقش جنسيت در انتخاب ساز را كم رنگ كنيد. در اين بين معلمين و مدرسين با مباحثه در اين مورد مي توانند روند اين مسئله در جامعه را تغيير دهند.



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 799
نویسنده : آوا فتوحی

بهترین وسیله برای ایجاد اصوات موسیقی به طور طبیعی و دلنشین در هنگام آوازخوانی، حلق انسان است که ما در آواز ها از تحریر به همین منظور استفاده می کنیم. نزدیک ترین و شبیه ترین ساز به صدای انسان، ساز نی است که علت آن شباهت ایجاد صدا بین ساز نی و حلق انسان است. بنابراین در آواز های ایرانی، بهترین مکمل برای آواز و دلنشین تر شدن آن، استفاده از نی است؛ اما به طور کلی هر ساز بادی از ۲ قسمت اصلی تشکیل شده است؛ یکی مولد صدا و دیگری لوله تشدید یا رزونانس. تفاوت در شکل لوله تشدید انواع نی ها خیلی کم است، با این که مولد و نحوه تولید صدا در فرهنگ های مختلف دارای انواع گوناگونی است.
در سازهای بادی صدا یا در اثر برخورد ستونی از هوا به لبه تیز تیغه ای تولید می شود؛ مانند تولید صدا در نی لبک و انواع نی ها یا در اثر لرزش زبانه ای از جنس پوسته بیرونی نی تولید می شود؛ مانند مولد صدا در سرنا و قره نی یا در اثر لرزش لب های نوازنده در ترومپت، سپس نسبت به طول های مختلف لوله تشدید، فرکانس ها و نت های متفاوتی را می توان تولید کرد.
در نی ایرانی سر تیز لبه نی، بین دندان های فوقانی نوازنده قرار می گیرد و هوا از بین زبان و سقف دهان می گذرد و به وسیله زبان به سر تیز لبه نی هدایت و صدا تولید می شود.
استفاده از زبان، حجم داخل دهان و دندان و لب های نوازنده همگی رنگ و کیفیتی خاص به صدای نی ایرانی بخشیده که آن را از همه سازهای هم خانواده خود متمایز کرده است. نی ایرانی معروف به نی هفت بند از قدیمی ترین سازهای این سرزمین است. صدای آسمانی و دلنواز نی، از دلایلی است که این ساز قدیمی را تا به امروز زنده نگه داشته است.
اگرچه نواختن ساز نی سخت و با محدودیت همراه است؛ اما تمام این محدودیت ها با تمرین و کسب تجربه در نوازندگی و آموزش برخی روش ها در نی نوازی قابل حل هستند و مانع نواختن اصولی و اجرای دستگاه ها و ردیف های موسیقی ایرانی نیستند. با تمرین و فراگیری روش های نی نوازی نزد استادان برجسته، به راحتی می توان نواقص موجود را برطرف کرد.
نی، از سازهایی است که با صدای دیگر سازهای 
 ایرانی هارمونی و هماهنگی دارد، یعنی ترکیب صوتی
 از نی و دیگر ساز ها مثل تار و سه تار بسیار زیبا و قابل قبول برای شنونده است. صدای نی از درون آدمی بر می خیزد و نشان دهنده فضای درونی هنرمند است و به اعتقاد بسیاری، صدای نی، نماد روح بشری است تا آنجا که حضرت مولانا از نی به عنوان نماد عارف و انسان متصل به عالم معنا، نام می برد.
    آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 912
نویسنده : آوا فتوحی

جلال ذوالفنون پیش از نخستین اجرایش در جشنواره موسیقی فجر گفت: به نظر من در موسیقی ایران یک استاد بیشتر نداریم و آن هم ابونصر فارابی است.

آفتاب: جلال ذوالفنون پیش از نخستین اجرایش در جشنواره موسیقی فجر گفت: به نظر من در موسیقی ایران یک استاد بیشتر نداریم و آن هم ابونصر فارابی است.

جلال ذوالفنون شامگاه گذشته به همراه گروه اوستا در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخت اما او به رسم همیشگی اش قبل از اجرای تکنوازی سه تار برای دقایقی به سخنرانی پرداخت.

مسئولان اجرایی تالار وحدت این بار برای اینکه از تاخیرهای طولانی جلوگیری کنند صحنه اجرا را جلوی پرده و نزدیک به ردیف اول صندلی ها چیده بودند به همین سبب ذوالفنون بدون تاخیر و راس ساعت 21 با سه‌تارش وارد صحنه شد.

او قبل از بداهه نوازی اش گفت: آنجا که سخن بازمی‌ماند، موسیقی آغاز می‌شود. این جمله معروفی است که در تاریخ ماندگار شده و سخن بجایی هم هست ؛ بیان و زبان هنر، زیباترین و روان‌ترین احساسات و عواطف آدمی را پدید می آورد؛ این شرایط زمانی پدید می‌آید که بین حقیقت هنر و ذهنیت هنردوست فاصله ایجاد می‌شود؛ بنابراین این‌جا وظیفه‌ی اهل هنر است که از طریق تکلم این فاصله را کم کنند.

این نوازنده سه‌تار با اشاره به ملال آور بودن سخنان تکراری در باره موسیقی گفت: متأسفانه گاهی صحبت‌هایی درباره موسیقی پیش می‌آید که عمدتا در تاریخ موسیقی، تکرار مکررات است. ما ادعایی نداریم که بتوانیم با سخن گفتن، مشکلات را حل کنیم؛ اما شاید این سخنان مفید واقع شوند.

این نوازنده سه تار افزود: موسیقی به خودی خود هنر نیست؛ مگر این‌که با الهامات انسانی و ایده‌ها و تفکرات آمیخته شود. اگر نه موسیقی ترکیبی از اصوات و اوزان است در نتیجه موسیقی زمانی تبدیل به هنر می‌شود که بتوان خلاقیت را بر این امواج فیزیکی سوار کرد.

سپس ذوالفنون با سه تار خود نزدیک به بیست دقیقه به بداهه نوازی پرداخت و بعد از آن با ورود گروه اوستا با همراهی آنها قطعاتی از ساخته های قبلی خود را همچون "الا یا ایها الساقی، "اندک اندک"، "از نگاه یاران" ، "بی همگان" و "دولت عشق" در آواز بیات ترک، دستگاه شور و نوا و براساس اشعاری از عطار، حافظ، مولانا و سعدی اجرا کرد.

به گزارش مهر، آرش اوستا، امین گلستان، مجید محیط، همایون پشتدار، نغمه هدایتی، هما میوانی و محمد جابری اعضای گروه اوستا را تشکیل می دادند.



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: ذوالفنون , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 969
نویسنده : آوا فتوحی

چرا از شنيدن موسيقي لذت مي بريم؟
ایسنا: يك استاد انگليسي در تازه ترين پژوهش خود تشريح مي كند كه چرا اكثريت ما از گوش كردن به موسيقي لذت مي بريم.
دكتر جان پوول، استاد علوم مواد در دانشگاه ناتينگهام در اين زمينه مي گويد: گوش هاي ما بخشي از يك ساختار هشدار دهنده هستند كه به ما اطمينان مي دهند از شرايط خطر دور هستيم، اما مغز ما به سرعت درك مي كند
كه يك ابزار موسيقايي نمي تواند كشنده باشد. وقتي شما به موسيقي گوش مي دهيد، گوش شما به سمت درون و بيرون در ريتمي منظم و تكراري و تعداد زيادي در ثانيه ضربه مي زند.
ما مي فهميم كه اين صدا خطرناك نيست؛ بنابراين روي نت ها
و هارموني ها متمركز مي شويم و از آنها لذت مي بريم. به گزارش اينديپندنت، پوول همچنين توضيح مي دهد كه چرا ملودي احساس خوبي ايجاد مي كند. وي خاطرنشان كرد: در پشت تاكيداتي كه ما در عبارت سازي ملودي ها و هارموني ها
احساس مي كنيم يك اساس فيزيكي وجود دارد. لذت از موسيقي به ميزان زيادي به ايجاد و آزاد شدن تنش بستگي دارد. انواع مختلفي از موسيقي وجود دارد كه هر كدام به گونه اي
متفاوت به ما احساس لذت مي دهند. مثلا در فيلم ها
موسيقي عملكردها را تشديد مي كند و يا در مواردي كه موسيقي تنش ايجاد مي كند، ما از حدس زدن اتفاق بعدي لذت مي بريم.



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی , شعر , اجتماعی , فلسفی , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 876
نویسنده : آوا فتوحی

ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﻗﺎﻣﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ،
ﻣﮕﺮ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯿﺰﯾﻢ ﻭ ﻗﺪ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺯﯾﻢ
ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ، ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻃﺮﺡ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﯾﺶ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﻗﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺬﺷﺖ.
ﺷﻌﺮﻱ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﻴﻠﻲ ﺍﻟﻴﺰﺍﺑﺖ ﺩﻳﻜﻨﺴﻮﻥ



:: موضوعات مرتبط: شاعران خارجی ونویسندگان وموسیقیدانان , ,
:: برچسب‌ها: دیکینسون , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 812
نویسنده : آوا فتوحی

 

 

ﻧﺎﻟﺪ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺯﺍﺭ ﻣﻦ ﺗﺎﺭ ﻣﻦ
ﺍﯾﻦ ﻣﺎﯾﺔ ﺗﺴﻠﯽ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺗﺎﺭ ﻣﻦ
ﺍﯼ ﺩﻝ ﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥِ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭِ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ﺟﺰ ﺳﺎﺯ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﺴﯽ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﻣﻦ
ﺩﺭ ﮔﻮﺷﺔ ﻏﻤﯽ ﻛﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﻏﻤﮕﺴﺎﺭ ﺳﺎﺯﻡ ﻭ ﺍﻭ ﻏﻤﮕﺴﺎﺭ ﻣﻦ
ﺍﺷﻚ ﺍﺳﺖ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﻣﻦ ﻭ، ﻧﺎﻟﺔ ﺗﺎﺭ
ﺷﺐ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﺗﺮﺍﻧﺔ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﻣﻦ
ﭼﻮﻥ ﻧﺸﺘﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺧﻠﺪ ﻧﻮﺷﺨﻨﺪ
ﻣﺎﻩ ﯾﺎﺩﺵ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ ﺧﻨﺠﺮ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﯾﺎﺭ ﻣﻦ
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﺮﺷﻜﻢ ﺳﭙﺮﺩ
ﺟﺎﯼ ﻣﺎﻫﯽ ﻛﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ
ﺁﺧﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺒﻮد
ﺍﯼ ﻣﺎﯾﺔﻗﺮﺍﺭ ﺩﻝ ﺑﯿﻘﺮﺍﺭ ﻣﻦ
ﺍﺧﺘﺮ ﺑﺨﻔﺖ ﻭ ﺷﻤﻊ ﻓﺮﻭ ﻣﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ
ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺪﺓ ﺷﺐ ﺯﻧﺪﻩﺩﺍﺭ ﻣﻦ
ﯾﻚ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﮔﺪﺍﺧﺘﻢ
ﺗﺎ ﺻﯿﺮﻓﯽّ ﻋﺸﻖ ﭼﻪ ﺳﻨﺠﺪ ﻋﯿﺎﺭ ﻣﻦ
ﺟﺰ ﺧﻮﻥ ﺩﻝ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﻧﮕﺎﺭﻧﺪﺓ ﺳﭙﻬﺮ
ﺑﺮ ﺻﻔﺤﺔ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻗﻢ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ
ﻣﻦ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﻣﻠﻚ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻧﺒﻮﺩ
ﺟﺰ ﮔﻮﻫﺮ ﺳﺮﺷﻚ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ، ﯾﺎﺭ ﻣﻦ

"شهریار"

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: شهریار , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 835
نویسنده : آوا فتوحی

دانشمندان می گویند میان بخش نگهداری خاطرات در مغز و موسیقی هایی که انسان می شنود ارتباط وجود دارد.
به گزارش ساینس دیلی دانشمندان در دانشگاه کالیفرنیا با نقشه برداری از فعالیت های تعدادی داوطلب هنگامی که به موسیقی گوش می دادند به این نتیجه رسیده اند منطقه ای از مغز که در گیر ثبت و نگهداری خاطرات انسان از گذشته است همچنین به عنوان مرکزی برای مرتبط کردن موسیقی ها با احساسات و خاطرات انسان عمل می کند.
این کشف می تواند این یافته علمی را توجیه کند که چرا وقتی مبتلایان به آلزایمر به موسیقی گوش می دهند از خود واکنشی قوی نشان می دهند. این مرکز در قشر پیش پیشانی مغز قرار دارد.
پروفسور پتر جاناتا از مرکز مغز و ذهن دانشگاه کالیفرنیا در این باره می گوید: چیزی که به نظر اتفاق می افتد این است که یک قطعه موسیقی همانند موسیقی متن فیلمی است که با شنیدن موسیقی در مغز به نمایش در می آید. همه این ها ما را به یاد خاطراتمان از شخص یا جای خاصی می اندازد و به یک باره آن شخص یا مکان در چشم و ذهن ما ظاهر می شود. حالا ما می توانیم همکاری میان این دو را ببینیم؛ خاطرات و موسیقی.
قرار است مقاله جاناتا در این باره به زودی منتشر شود. جاناتا در این تحقیق از 13 دانشجوی خود به صورت داوطلب استفاده کرد و فعالیت های مغزی آن ها را هنگام گوش دادن به موسیقی از طریق MRI کارکردی ثبت کرد.
پس از هر بار گوش دادن به موسیقی، جاناتا و همکارانش سؤالاتی از قبیل این که آیا موسیقی برای دانشجویان یادآور چیز خاصی بوده است یا نه می پرسیدند و نتایج سؤالات را با تصویربرداری های MRI کارکردی تطبیق می دادند.



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,

تعداد صفحات : 124


اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com