بر شانه هایت دست می کشم تا دوباره دستانت روی شانه ام بنشیند و مرا در آغوش بگیری تو باشی تمام پنجره ها به نور باز می شوند و دست هایت اتفاق خوب فردا هاست این شانه ها خالیست این شانه ها در انتظار دو انگشت مهربانت درد نجوا می کند برمن ببار ای خوب همیشگی من حواسم به توست تا مثل همیشه اشاره کنی من منتظرم منتظر اتفاق خوب بودنت مثل معجزه چقدر دلم برایت گوشه می گیرد
نشستم هواتو نفس می کشم یه چند وقتیه حال من بهتره دارم راه می افتم ببینم ته اش منو این هوا کجا می بره هوایی رو که تو نفس می کشی دارم راه می رم ... بغل می کنم تو با من بمون تا ته این سفر من این ماهو ماه عسل می کنم روزبه بمانی
*** به من بهانه ای بده تا کنار تنهایی تو بمانم روی کتف های تو لانه ای بسازم برای روز مبادا هر دویمان هنوز یک بیابان راه پیش رو داریم به من بهانه ای بده تا همسفرت باشم این سقف کوتاه فقط برای خیره شدن به آرزوهای بزرگ نیست بغضت را از خاطراتت تفریق کن مرا با خودت جمع ببند یک لبخند بزن تا من بخاطر لبخندت بمانم . *** ,Dame alguna razón Para quedarme junto a tu soledad Sobre tus hombros construir un nido Por si nos hace falta algún día Todavía nos queda un camino desierto por delante Dame alguna razón, para ser tu acompañante ,Este bajo techo no es solo para fijar la mirada en grandes deseos Resta el grito de tu garganta de tus recuerdos Súmame contigo, sonríe una vez .Para que yo, me quede por tu sonrisa Nasrin Behjati/Traducido por/Ali Norouzpour