عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 12 آذر 1392
بازدید : 1093
نویسنده : آوا فتوحی

ابوبكر و سرایش‌ بوستان‌ و گلستان‌ به‌ شهرت‌ عظیمی‌ دست‌ یافت‌. مهارت‌ غیر قابل‌ توصیف‌ شیخ‌ در آمیختن‌ تجربه‌های‌ تلخ‌ و شیرین‌ و باز نمودن‌ زوایای‌ روح‌ ودل‌ آدمیان‌ با بهره‌گیری‌ از ظریف‌ترین‌ عواطف‌ عاشقانه‌ و توصیف‌ زیبایی‌های‌ طبیعت‌ و لحظه‌های‌ شوق‌ و هجران‌ چنان‌ شكوه‌ و جلالی‌ به‌ او بخشید كه‌ حتی‌ در دوره‌ حیاتش‌ نیز آثارش‌ سرمشق‌ شاعران‌ و نویسندگان‌ قرار گرفت‌ و سخن‌سرایان‌ بعد از او بارها طبع‌ خود را در بوجود آوردن‌ آثاری‌ همچون‌ گلستان‌ و بوستان‌ آزمودند. سعدی‌ در انواع‌ قالب‌های‌ شعری‌ همچون‌ قصیده‌ و رباعی‌ و غزل‌ طبع‌ آزمایی‌ نمود و در هر یك‌ از اقسام‌شعری‌ شاهكارهای‌ بزرگی‌ پدید آورد. شهرت‌ عمده‌ وی‌ در سرایش‌ قصیده‌هایی‌ روشن‌ و روان‌ و ساده‌ و بی‌تكلف‌ است‌ كه‌ در این‌ قصاید بیشتر به‌ نعت‌ خداوند و پند و اندرز و حكم‌ و مراثی‌ و مدایح‌ پرداخته‌ است‌. همانگونه‌ كه‌ اشاره‌ شد حكیم‌ شیراز شاعری‌ درباری‌ نبود و اگرچه‌ با تعداد زیادی‌ از دربارها تماس‌ داشت‌ ولی‌ هیچ‌گاه‌ از اعتقاد خود به‌آزادی‌ اندیشه‌ و قلم‌ دست‌ نكشید و هرگز دست‌ تكدی‌ پیش‌ كسی‌ دراز ننمود. مدایح‌ او محدود می‌باشند و او روی‌ هم‌ رفته‌ مایل‌ بود قصاید خود را از مواعظ دلنشین‌ و سخنان‌ حكمت‌آموز خطاب‌ به‌ پادشاهان‌ پرسازد. سعدی‌ علاوه‌ بر اینكه‌ درجه‌ مداحی‌ قصیده‌ را كاهش‌ داد به‌ آرایش‌ غزل‌ پرداخت‌ و تحول‌ یكصد ساله‌ غزل‌ را تا پیش‌ از ظهور حافظ،به‌ اوج‌ خود رساند. وی‌ غزل‌ را كه‌ بیشتر احساسات‌ شاعر را تعبیر می‌نماید ترجیح‌ داد و در غزلیات‌ پرشورش‌ خود را به‌ دست‌ احساسات‌ عشقی‌ سپرد كه‌ به‌ راستی‌ تجربه‌ گردیده‌ است‌. در غزلهای‌ سعدی‌ دل‌ با دماغ‌ و حسن‌ با خرد مبارزه‌ نمود و عشق‌ و ذوق‌ و شور و شوق‌ جای‌ قیاس‌ و نكته‌پردازی‌ و مضمون‌سازی‌ را گرفت‌ و از این‌ روی‌ می‌توان‌ گفت‌ غزل‌ از زمان‌ سعدی‌ در ردیف‌ اول‌ اقسام‌ شعر فارسی‌ قرار گرفت‌. نثر شیرین‌ و روان‌ سعدی‌ كه‌ دقیقا برابر با نظم‌ وشعر او بود از دیگر ویژگی‌های‌ منحصر به‌ فرد این‌ شاعر به‌ شمار می‌رود و وی‌ از این‌ طریق‌ بخصوص‌ نثر مسجع‌ و آهنگ‌دار حسن‌ انتخاب‌ و حسن‌ وزن‌ و تناسب‌ خود را وارد زبان‌ فارسی‌ نمود. هنر بزرگ‌ سعدی‌ در نثر مسجع‌ آن‌ بودكه‌ بدون‌ آنكه‌ از شیوه‌ پیشینیان‌ همچون‌ عطار نیشابوری و ابوالمعالی نصرا... منشی‌ در استفاده‌ از جملات‌ مصنوع‌ و پیچیده‌ استفاده‌ كند عباراتی‌ شیرین‌ و گوشنواز و دلفریب‌ و در عین‌ حال‌ ساده‌ و روان‌ به‌ كار برد كه‌ شهرت‌ او را دوچندان‌ ساخت‌.(4) از ابتكارات‌ زیبای‌ سعدی‌ در نثر، به‌ كارگیری‌ اشعار و شواهد مناسب‌ در مواقع‌ خاص‌ است‌ كه‌ تأثیری‌ جاودانه‌ به‌ سخن‌ او بخشیده‌ است‌ و نمونه‌ آن‌ در گلستان‌ جلوه‌گر است‌. از جمله‌ این‌ شواهد ذكر عباراتی‌ است‌كه‌ معنی‌ آیات‌ قرآن‌ كریم‌ را با نظم‌ شیوایی‌ روشن‌ ساخته‌ است‌.(5) از دیگر هنرهای‌ بزرگ‌ استاد سخن‌ ایران‌ بیان‌ حقایق‌ از طریق‌ تمثیل‌ با عباراتی‌ شیرین‌ و كوتاه‌ است‌ كه‌ بدون‌ ورود به‌ استدلال‌ و طول‌ مقال‌ منظور نظر خود را بیان‌ داشته‌ است‌. سعدی‌ علاوه‌ بر شعر فارسی‌ در ادبیات‌ عربی‌ نیز تسلط بی‌چون‌ و چرایی‌ داشت‌ و اقامت‌ و تحصیل‌ او دردیار عرب‌ و مطالعه‌ آثار برخی‌ از شاعران‌ و نویسندگان‌ عرب‌ موجب‌ شد كه‌ اشعار پخته‌ و رسایی‌ نیز در زبان‌ عربی‌ بسراید كه‌ بعدها مورد تحسین‌ شعرای‌ عرب‌ زبان‌ نیز قرار گرفت‌. شیخ‌ اجل‌ آثار بزرگی‌ از خود به‌ یادگار گذاشت‌ كه‌ بخش‌ اعظم‌ این‌ آثار شامل‌ غزلیات‌، سخنان‌ موجز و گفته‌های‌ اخلاقی‌ موسوم‌ به‌ صاحبیه‌ و قطعات‌ (رباعیات‌ ومفردات‌) در مجموعه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ كلیات‌ سعدی‌ جمع‌آوری‌ شده‌ است‌. بزرگ‌ترین‌ یادگار هنری‌ این‌ شاعر والامقام‌ دو كتاب‌ جاودانی‌ بوستان‌ و گلستان‌ است‌ كه‌ تمامی‌ هنر خود را در این‌ كتابها جلوه‌گر ساخته‌ است‌. گلستان‌ كتابی‌ كوچك‌ با نثر بسیار روان‌ و آمیخته‌ با شعر است‌ كه‌ شاعر در یك‌ دیباچه‌ و هشت‌ باب‌ مجموعه‌ داستان‌هایی‌ را روایت‌ می‌كند كه‌ در هر یك‌ از این‌ حكایت‌ها به‌ نوعی‌ چشم‌ خواننده‌ به‌ زشتی‌های‌ و زیبایی‌های‌ زندگی‌ اجتماعی‌ گشوده‌می‌شود. هر یك‌ از داستان‌های‌ گلستان‌ سرشار از نكات‌ نغز اجتماعی‌ و اخلاقی‌ و ترتیبی‌ است‌ كه‌ هر كدام‌ حتی‌ به‌ تنهایی‌ نیز می‌تواند سرمشق‌ زندگی‌ انسان‌ها قرار گیرد. بوستان‌ یا سعدی‌نامه‌ منظومه‌ای‌ در 4500 بیت‌ است‌ كه‌ جدای‌ از حمد و ثنای‌ آغازین‌ به‌ ده‌ باب‌ تقسیم‌ شده‌ و اساس‌ و مبنای‌ آن‌ تعلیم‌ و تربیت‌ است‌. شاعر درباب‌های‌ مختلف‌ كه‌ هر یك‌ به‌ مضامینی‌ همچون‌ عدل‌ و تدبیر، احسان‌، عشق‌ و شور مستی‌، تواضع‌، رضا، قناعت‌، تربیت‌،عافیت‌، توبه‌ و صواب‌ و مناجات‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌ عقاید گرانبهای‌ خود را كه‌ حاصل‌ عمری‌ اندیشه‌ و مطالعه‌ افاق‌و انفس‌ و سیر و سفر و آمیزش‌ با اقسام‌ ملل‌ و نحل‌ و مشاهده‌ وقایع‌ تاریخی‌ است‌ در حكایات‌ و اشعاری‌ زیبا بیان‌ نموده‌ و مجموعه‌ای‌ از بهترین‌ دستورهای‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ و نمونه‌ شیوای‌ فارسی‌ ادبی‌ را بوجود آورده‌ است‌.حكیم‌ مجموعه‌ای‌ از شعر و نثر خویش‌ را نیز در قالب‌ هنری‌ و شوخی‌ و انتقاد به‌ تصویر كشیده‌ كه‌ تحت‌ عنوان‌ غزلیات‌، مضحكات‌ و خبثیات‌ در كلیات‌ او جای‌ گرفته‌ است‌. توصیف‌ شخصیت‌ واقعی‌ حكیم‌ سعدی‌ در قالب‌ مقاله‌ای‌ كوتاه‌ كاری‌ دشوار است‌ و تنها می‌توان‌ گفت‌ او یكی‌ از با روح‌ترین‌ و بلند پایه‌ترین‌ بزرگان‌ ادب‌ ایران‌ و جهان‌ است‌ كه‌ مشوق‌ بزرگ‌ اخوت‌ و برادری‌ در بین‌ انسان‌ها بوده‌ و بزرگوارانه‌ درصدد اجرای‌ این‌ آرمان‌ بزرگ‌ در بین‌ ملت‌ها گام‌ برداشته‌ است‌.

بخش 2



:: موضوعات مرتبط: حافظ/سعدی /مولانا , ,
تاریخ : سه شنبه 12 آذر 1392
بازدید : 1001
نویسنده : آوا فتوحی

پراگماتیسم از زیبایی تا اقتصاد

"راهنمای مکتب پراگماتیسم" منتشر می‌شود
کتاب "راهنمای مکتب پراگماتیسم" با گردآوری سمی پلستروم تابستان سال آینده از سوی انتشارات بین المللی کانتینیوم منتشر می‌شود.
این اثر راهنمایی جامع و کامل است که جدیدترین مباحث مطرح شده درباره مکتب پراگماتیسم را مورد بررسی قرار می‌دهد.

این اثر تمام پرسشهای اساسی که توسط مکتب پراگماتیسم مطرح شده را مورد بررسی قرار می‌دهد. مکتب پراگماتیسم در سالهای اخیر مورد توجه اندیشمندان زیادی قرار گرفته است.

این راهنما توسط یک تیم پانزده نفره از صاحبنظران و متخصصان مکتب پراگماتیسم به نگارش درآمده است. زیبایی شناسی، اقتصاد، آموزش و پرورش، محیط زیست، معرفت شناسی و اخلاق از جمله موضوعاتی هستند که در این اثر مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

تاریخ، حقوق، متافیزیک، سیاست، مباحث نژادی، دین، علم و تکنولوژی، زبان و نظریه اجتماعی سایر موضوعات مورد بررسی در این اثر به شمار می‌روند.

مکتب پراگماتیسم برای اولین بار در آمریکا به وجود آمد و تأثیر زیادی بر حوزه‌های معرفتی گوناگون از خود بر جای گذاشت. در اواخر قرن نوزدهم، فیلسوفان و متفکرانی چون ویلیام جیمز، پیرس و جان دیوئی این مکتب و فلسفه را ارائه کردند.

پراگماتیسم روشی در فلسفه مدرن است که با اعتراف به غیرممکن بودن اثبات بعضی مسائل، آنها را با توجه به کاربردشان در زندگی انسان می‌پذیرد، نوک تیز حملات پراگماتیستها متوجه ایده‌آلیستها بود.

پراگماتیستها معتقد بودند آموزه‌های ایده‌آلیستی انتزاعی هستند و فایده‌ای برای انسان ندارند. در حالی که آنها مکتب خود را در حل مسائل عقلی بشر سودمند تلقی می‌کردند.
منبع:مهر

 



:: موضوعات مرتبط: مکاتب , ,
تاریخ : سه شنبه 12 آذر 1392
بازدید : 739
نویسنده : آوا فتوحی

 

حسین خواجه امیری ( ایرج )به سال 1313 در شهر کاشان متولد شد ، بیش از شش سال از سنش نمی گذشت که شروع به زمزمه اشعار روز و عامیانه مردم که رایج آن زمان بود می کند .

پدر بزرگ وی که از صدایی بسیار خوش برخوردار بوده ، یکی از خوانندگان به نام ناصرالدین شاه قاجار بود و هر وقت که شاه قاجار اراده می کرده باید وی برای او بخواند ولی به طوری که از شواهد و آثار بر می آید ، غیر از دربار ، او خیلی مواقع برای مردم عادی نیز می خواند و در محافل شرکت می کرده و می خوانده ، پدر حسین خواجه امیری که از صدایی خوب برخوردار و از پدرش به ارث برده بود حسین را تحت تعلیم خود قرار می دهد و بسیاری از شب ها که ستاره های منطقه کویری کاشان مانند خوشه هایی از زمرد در آسمان خودنمایی می کردند و محیطی شاعرانه به وجود می آوردند ، وی را به صحرای اطراف شهر می برد و او را تشویق به خواندن با صدایی هر چه بلند می کرد . مدت ها حسین تحت تعلیم پدر این کار را ادامه داد و پس از چندی به تهران می آید و به کلاس روان شاد استاد ابوالحسن خان راه یافت ، مدت شش ماه متوالی از محضر استاد صبا کسب فیض کرد ، سپس در سال 1327 توسط ابراهیم خان منصوری برای شرکت در برنامه های رادیویی به رادیو دعوت شد . حسین مدت ها با این ارکستر همکاری می کند و خودش ارتشی بود ، شب های جمعه به مدت نیم ساعت در برنامه ارتش شرکت می کند و پس از مدتی در ارکستر آقای عبدالله جهان پناه شرکت و با ارکستر او همکاری کرد .

در سال 1336 بنا به دعوت مرحوم داود پیرنیا به برنامه گلها راه می یابد و در اولین همکاری خود با گلها، آوازی در مایه " سه گاه " همراه با ویولون استاد علی تجویدی می خواند و چندی بعد یکی از آهنگ های آقای مهندس همایون حسین خواجه امیری ( ایرج )به سال 1313 در شهر کاشان متولد شد ، بیش از شش سال از سنش نمی گذشت که شروع به زمزمه اشعار روز و عامیانه مردم که رایج آن زمان بود می کند .

پدر بزرگ وی که از صدایی بسیار خوش برخوردار بوده ، یکی از خوانندگان به نام ناصرالدین شاه قاجار بود و هر وقت که شاه قاجار اراده می کرده باید وی برای او بخواند ولی به طوری که از شواهد و آثار بر می آید



حسین خواجه امیری ( ایرج )به سال 1313 در شهر کاشان متولد شد ، بیش از شش سال از سنش نمی گذشت که شروع به زمزمه اشعار روز و عامیانه مردم که رایج آن زمان بود می کند .

پدر بزرگ وی که از صدایی بسیار خوش برخوردار بوده ، یکی از خوانندگان به نام ناصرالدین شاه قاجار بود و هر وقت که شاه قاجار اراده می کرده باید وی برای او بخواند ولی به طوری که از شواهد و آثار بر می آید ، غیر از دربار ، او خیلی مواقع برای مردم عادی نیز می خواند و در محافل شرکت می کرده و می خوانده ، پدر حسین خواجه امیری که از صدایی خوب برخوردار و از پدرش به ارث برده بود حسین را تحت تعلیم خود قرار می دهد و بسیاری از شب ها که ستاره های منطقه کویری کاشان مانند خوشه هایی از زمرد در آسمان خودنمایی می کردند و محیطی شاعرانه به وجود می آوردند ، وی را به صحرای اطراف شهر می برد و او را تشویق به خواندن با صدایی هر چه بلند می کرد . مدت ها حسین تحت تعلیم پدر این کار را ادامه داد و پس از چندی به تهران می آید و به کلاس روان شاد استاد ابوالحسن خان راه یافت ، مدت شش ماه متوالی از محضر استاد صبا کسب فیض کرد ، سپس در سال 1327 توسط ابراهیم خان منصوری برای شرکت در برنامه های رادیویی به رادیو دعوت شد . حسین مدت ها با این ارکستر همکاری می کند و خودش ارتشی بود ، شب های جمعه به مدت نیم ساعت در برنامه ارتش شرکت می کند و پس از مدتی در ارکستر آقای عبدالله جهان پناه شرکت و با ارکستر او همکاری کرد .

در سال 1336 بنا به دعوت مرحوم داود پیرنیا به برنامه گلها راه می یابد و در اولین همکاری خود با گلها، آوازی در مایه " سه گاه " همراه با ویولون استاد علی تجویدی می خواند و چندی بعد یکی از آهنگ های آقای مهندس همایون خرم را با همکاری جلیل شهناز و جهانگیر ملک به نام گلهای 510 در مایه مخالف "سه گاه " اجرا می کند و از این به بعد همکاریش با این برنامه ادامه می یابد . ایرج ، علاوه بر خواندن ، به نواختن ضرب نیز علاقه وافر دارد وضرب به خوبی می نوازد . وی معتقد است که جامعه ایران ، آواز و آهنگ های اصیل ایرانی را می خواند و همین آثار و آهنگ ها است که نمودار فرهنگ صوتی و ملی کشور بوده و توسط گذشتگان ما به طور سینه به سینه حفظ و نسل به نسل به ما منتقل شده و این میراث گرانقدر برایمان مانده و باید در حفظ و اشاعه آن سعی و کوشش وافر داشته باشیم و به موسیقی ملی و سنتی سرزمین خود خیلی بیش از این ها ارج گذاریم .

حسین خواجه امیری چون افسر ارتش بود لذا مشکلاتی برای اجرای برنامه های هنری خود از جمله نام حقیقی خود پیش روی داشت ، بدین سبب نام مستعار ( ایرج ) را برای خود برگزید . ایرج که از صدایی خوش و رسا و مطلوب برخوردار است در زمان خود به آواز ایران خدمات شایان توجهی نمود به طوری که در دور افتاده ترین قراء مملکت هم علاقمندان فراوان پیدا کرد ، ولی افسوس که این هنرمند خوش صدا ، اشتباه بزرگی را در زندگی هنری خود مرتکب شد و آن این که یکی از کارگردانان ابن الوقت سینمای آن زمان که ضربات فراوان و سنگینی به صنعت فیلم سازی کشور زده بود ، وی را اغوا کرد و در بسیاری از فیلم های ساخته او ، آهنگ های " آن چنانی!" خواند که ای کاش نمی خواند و به شهرت و مقام والا و اصیل هنری خود خدشه وارد نمی کرد . به هر حال صاحب نظران در موسیقی ایران ، متفق القولند که وی یکی از بهترینهای آواز ایران بوده که هیچوقت خاطره او در آواز و موسیقی سنتی ایران فراموش نخواهد به قول معروف اگر در و گوهر در لجن زار هم بیفتد ، اصلیت خود را از دست نخواهد داد و حسین خواجه امیری ( ایرج ) هم حکم همین در و گوهر را دارد .خرم را با همکاری جلیل شهناز و جهانگیر ملک به نام گلهای 510 در مایه مخالف "سه گاه " اجرا می کند و از این به بعد همکاریش با این برنامه ادامه می یابد . ایرج ، علاوه بر خواندن ، به نواختن ضرب نیز علاقه وافر دارد وضرب به خوبی می نوازد . وی معتقد است که جامعه ایران ، آواز و آهنگ های اصیل ایرانی را می خواند و همین آثار و آهنگ ها است که نمودار فرهنگ صوتی و ملی کشور بوده و توسط گذشتگان ما به طور سینه به سینه حفظ و نسل به نسل به ما منتقل شده و این میراث گرانقدر برایمان مانده و باید در حفظ و اشاعه آن سعی و کوشش وافر داشته باشیم و به موسیقی ملی و سنتی سرزمین خود خیلی بیش از این ها ارج گذاریم .

حسین خواجه امیری چون افسر ارتش بود لذا مشکلاتی برای اجرای برنامه های هنری خود از جمله نام حقیقی خود پیش روی داشت ، بدین سبب نام مستعار ( ایرج ) را برای خود برگزید . ایرج که از صدایی خوش و رسا و مطلوب برخوردار است در زمان خود به آواز ایران خدمات شایان توجهی نمود به طوری که در دور افتاده ترین قراء مملکت هم علاقمندان فراوان پیدا کرد ، ولی افسوس که این هنرمند خوش صدا ، اشتباه بزرگی را در زندگی هنری خود مرتکب شد و آن این که یکی از کارگردانان ابن الوقت سینمای آن زمان که ضربات فراوان و سنگینی به صنعت فیلم سازی کشور زده بود ، وی را اغوا کرد و در بسیاری از فیلم های ساخته او ، آهنگ های " آن چنانی!" خواند که ای کاش نمی خواند و به شهرت و مقام والا و اصیل هنری خود خدشه وارد نمی کرد . به هر حال صاحب نظران در موسیقی ایران ، متفق القولند که وی یکی از بهترینهای آواز ایران بوده که هیچوقت خاطره او در آواز و موسیقی سنتی ایران فراموش نخواهد به قول معروف اگر در و گوهر در لجن زار هم بیفتد ، اصلیت خود را از دست نخواهد داد و حسین خواجه امیری ( ایرج ) هم حکم همین در و گوهر را دارد.



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
بازدید : 1022
نویسنده : آوا فتوحی

 

بر گرفته از سایت تابناک:
"مولوی نوش جان ترکیه، حافظ تقدیم به آلمان، خیام هم برای انگلیس"

با گذشت مدتی از ثبت تار به عنوان میراث ملی کشور آذربایجان و فروکش کردن اعتراض پیوسته بزرگان موسیقی سنتی ایران و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اعتراض به تعلل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، معاون میراث فرهنگیِ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اظهاراتی عجیب نه تنها این واقعه را پذیرفته، بلکه اتفاقی نیکی قلمداد کرده که باید با عشق پذیرایش شد و استدلال بسیار عجیبی را آورده تا از این پس دیگر اعتراض به تعلل متولی میراث فرهنگی کشور نیز محلی از اعراب نداشته باشد.

به گزارش «تابناک»، مدتی پیش در آخرین نشست کميسيون ميراث معنوی يونسکو که به میزبانی پاريس برگزار شد، به یک باره روشهای سنتی ساخت و همچنين روشهای نوازندگی و اجرای ساز تار موسیقی ایران زمین، به نام کشور آذربايجان ثبت شد و جامعه موسیقی ایران با از دست دادن شناسنامه «شاه ساز»شان، با شوک بزرگی مواجه گشت.

این اتفاق تلخ البته چندان به یک باره نیز رخ نداده و طبیعتاً از تشکیل پرونده تا نشست پاریس بررسی های کارشناسی در خصوص این ساز صورت پذیرفته و مسئولان میراث فرهنگی ایران حتی اگر در جریان این بررسی ها متوجه تلاش جمهوری آذربایجان برای ثبت تار نشده بودند، می توانستند در زمان ثبت این ساز در اجلاس پاریس اعتراض خود را مطرح کرده و روند ثبت این ساز به نام یک کشور را متوقف سازند اما متاسفانه چنین نشد و بازی به سود آذری ها تمام شد.

طبیعتاً چنین واقعه ای با اعتراض موسیقی دانان و پیشکسوتان موسیقی مقامی که تا سینه به سینه این هنر را تا به امروز در این کشور حفظ کرده اند، همراه شد و داریوش پیرنیاکان به عنوان سخنگوی خانه موسیقی نیز با اعتراض با چنین اتفاقی، مقصر اصلی را نماینده یونسکو در ایران خواند و درباره عدم اعتراض ایران به ثبت این ساز به نام کشور آذربایجان در نشست پاریس اعتراض کرد، حال آنکه خود خانه موسیقی نیز به سهم خود مسئول بود و می بایست پیش از اینها پیگیر ثبت تار در میان میراث جهانی کشورمان می شد.

برخی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس نیز متاثر از فضای شگل گرفته خواستار پیگیری سازمان میراث فرهنگی برای اصلاح این ثبت شدند و البته عملاً پیگیری جدی که رئیس سازمان میراث فرهنگی را به فراست برای پیگیری لحظه ای بیدازند، نکردند یا اگر چنین اتفاقی رخ داده، رسانه ای نشده و همه چیز به اعتراض به یونسکو و تلاش برای سهیم کردن ایران در این سازمان محول شد؛ پروسه ای طولانی که مشخص نیست چه زمان به سر انجام برسد اما تنها راه عقلانی برای بهبود این وضعیت به شمار می آید. حال که آبها از آسیاب افتاد، بر اساس آنچه خبرگزاری میراث فرهنگی روایت کرده، معاون میراث فرهنگی کشور در هفتمین اجلاس سراسری ثبت، به اندیشه های فرازمینی و فرامکانی تاکید کرد و گفت: «تار ایرانی توانسته گستره بزرگ جغرافیایی را در خود جای دهد. اگر تار به نام کشور آذربایجان ثبت شده درواقع ایجاد قرابت بین المللی شکل گرفته، وقتی کشوری میراثی را در قلمرو اش قرار می دهد باید پذیرفت و بها داد چراکه نه تنها رقابتی نیست که تعاملی سازنده برای ایجاد قرابت های فرهنگی است.»

«مسعود علویان صدر» در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان کرد: «آثار فرهنگی و تاریخی در قالب میراث معنوی بسیار فراگیر و جامع هستند بنابراین رقابتی در این آثار وجود ندارد، تنها تبیین مفاهیم ارزشی برای تبدیل به یک پازل جهانی است. زبان مشترک فرهنگی و گفتگویی ناقد برای مدیریت جهان. چراکه مدیریت جهان با زور و قدرت و سلطه نیست بلکه مدیریت بر دل هاست»

این متولی در ادامه اظهاراتش گفته است: «ثبت یادآور مفاهیم ارزشی و آغاز گام های بزرگ و مدیریت آن بر شیوه مردم محوری است. این اندیشه ها فرازمینی و فرامکانی است. وقتی از تار ایرانی صحبت می شود با اینکه لغتی فارسی است اما توانسته گستره بزرگ جغرافیایی را به خود اختصاص و شکل های مختلف فرهنگی را در خود جای دهد. این منشا را باید با عشق پذیرفت. ما باید میلیاردها پول بدهیم تا آثار و مفاخر ما را معرفی کنند. وقتی کشوری می خواهد یک اثر را در قلمرو خود قرار دهد باید بهاد چراکه تعامل سازنده برای ایجاد قرابت های فرهنگی شکل گرفته است.»هرچند هیچ کس منکر این مسئله نیست که تار در گستره ایران بزرگ ریشه تاریخی دارد و طبیعتاً صرفاً مربوط به ایران نیست و اتفاقاً این پرسش مطرح است که چرا این ساز همچون آیین نوروز با کشورهای دیگر حوزه ایران بزرگ از ثبت مشترک برخوردار نشده است؟ چرا سازمان میراث فرهنگی ایران را به عنوان یکی از صاحبین این میراث معنوی ارزشمند در کنار جمهوری آذربایجان قرار نداده و سازی که طبیعتاً جایگاه تاریخی حتی در افغانستان، تاجیکستان، ارمنستان و گرجستان نیز دارد، تنها به نام همسایه مان آذربایجان ثبت شده است؟

آیا اگر قرار باشد این گونه که معاون میراث فرهنگی کشور جمع بندی کرده، به طرح موضوع درباره میراث معنوی پرداخت و این گنجینه های هویتی کشور را یک گنجینه جهانی خواند و با چنین تفکری در پی حفاظت از میراث ملی ایران برآمد، اثر معنوی شبیه به تار باقی خواهد ماند که هویت تاریخی این ملت را در هزاره پیشین تشکیل دهد؟ آیا اگر با حاکمیت چنین نگاهی در میراث فرهنگی، سایر نشانه های تاریخی ایران - به جز بناهای تاریخی- به نام دیگر کشورهای همسایه ثبت شود، باید خوشحال بود که این آثار بدون میلیاردها هزینه به نام کشور دیگری جهانی شده است؟!

با این استدلال معاون سازمان میراث فرهنگی از ثبت شعرا، عرفا و دانشمندان تاریخ ایران به نام کشورهای همسایه که بعضاً حتی در قالب ایران بزرگ نیز قابل تعریف نیستند، نباید ناراحت شد و اعتراضی کرد، چرا که به هر حال مثلاً ثبت مولوی، آثارش و تمام نشانه هایش به نام ترکیه، در جهانی شدن این شاعر کمک ویژه ای می تواند بکند! با چنین نگرشی چرا حافظ را به نام آلمان با گوته شهیرش نکنیم که بودجه های کلانی برای جهانی کردنش اختصاص می دهند و غول های خبری دنیا پوشش می دهند یا خیام را به نام بریتانیا که بهترین ترجمه رباعیات این شاعر را با فیتز جرارد عرضه کرده، تقدیم ننمود و بر شهرت خیام نیافزود؟!

اگر معاون میراث فرهنگی نتوانسته پاسخ قانع کننده ای درباره علت عدم اعتراض به موقع ایران به ثبت تار که اصلاً سیم ششم آن به نام درویش خان است، بیابد، انصاف نیست که با چنین اظهارات عجیبی، کل میراث معنوی ایران را اسماً رنگ و بوی جهانی ببخشد و طبیعتاً دزدیِ ریشه تاریخی این آثار توسط دیگر کشورها را یک فرصت برای معرفی مفاخر ایران قلمداد کرد.

انتظار می رود معاون میراث فرهنگی کشور در آخرین ماه های دولت که احتمالاً آخرین ماه های مسئولیت وی نیز خواهد بود، گام اساسی در این حوزه برداشته و حق ایران را بازپس گیرد و نام ایران نیز در پرونده جهانی ثبت تار به عنوان صاحب ریشه این ساز متعلق به ایران بزرگ ثبت شود، چرا که اگر خانه موسیقی به واسطه کم کاری ها در پیگیری ثبت این ساز و مقصر در این واقعه سکوت کند، اهالی موسیقی و افکارعمومی همچنان پیگیر فرجام این ماجرا خواهد بود.


:: موضوعات مرتبط: حافظ/سعدی /مولانا , ,
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
بازدید : 1186
نویسنده : آوا فتوحی

گامهای موسیقی ایران:

گامها یا دستگاههای اصلی موسیقی ایران، که تعدادشان برابر تعداد روز های هفته می باشند عبارتند از: شور، نوا، سه گاه، چهارگاه، همایون، ماهور و راست پنجگاه که گام ماهور (صرف نظر از بعضی از گوشه های آن مانند دلکش) شبیه گام ماژور در موسیقی بین الملل می باشد. گامهای فرعی موسیقی ایران که به آنها مایه می گویند و دیگر کلمه دستگاه به آنها اتلاق نمی گردد عبارتند از: ابوعطا، بیات ترک یا بیات زند، افشاری و دشتی که این چهار مایه، زیر مجموعه ی دستگاه شور هستند و مایه بیات اصفهان که زیر مجموعه ی گام همایون می باشد. به این ترتیب موسیقی ایرانی دارای دوازده گام، مطابق با تعداد ماههای سال است. واحد کوچکتر از مایه را گوشه و واحد کوچکتر از گوشه را قطعه یا تیکه و کوچکترین واحد موسیقی ایران را موتیف می نامند که به طور کلی تعدادشان به عدد سیصد و شصت و پنج می رسیده است و مطابق با روزهای سال خورشیدی می باشند و به طور سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل گردیده است، ولی امروزه متاسفانه تقریبا بیش از نیمی از این گوشه ها و الحان به دست فراموشی سپرده شده و حتی نامی از آنها باقی نمانده است. اجرای منظم گوشه ها و مایه ها در هریک از گامهای موسیقی ایران که با حالت مخصوص به خودش و بدون ریتم های معمول در قطعات ضربی نواخته و یا خوانده شود را اصطلاحا ردیف می نامند.

معرفی و توضیح دستگاه ماهور

دستگاه ماهور در موسیقی قدیم ایران هنگام اجرای دستگاهی از موسیقی به این توجه می کردند که آیا شب و یا روز است یا فرد شنونده سفید روی یا سبزه روی می باشد بخصوص در زمان عبدل القادر مراغه ای اساتید به شاگردان خود می آموختند که اگر شب بود حتمأ شور بزن اگر صبح بود چهار گاه بزن و اگر طرف شنونده سفید روی بود بم بزن و اگر سبزه روی بود زیر بزن ایرانیان قدیم در بسیاری از پرستشهای خود سرودهای ویژه داشتند و آنها ماه و هور (خورشید) را پرستش می کردند در ضمن این دستگاه را می توان هم صبح و هم شب اجرا کرد و بهمین خاطر نام ماهور را انتخاب کردنددر استان لرستان نوعی موسیقی وجود دارد که ماخوری می گفتند و این نوع موسیقی بسیار حزن انگیز است و از نوع موسیقی فولکور این سرزمی دستگاه ماهور شامل 64 گوشه می باشد که در اینجا با گوشه های مهم که هم در ردیف آوازی و هم در ردیف سازی بکار می رود آشنا می شویم.

معرفی دستگاه سه گاه

حالت : درد ، غصه ، پشیمانی منجر به امید
رنگ : آبی لاجوردی تیره
عنصر : آب
زمان شنیدن : بعد از ظهر تا غروب آفتاب

دستگاه سه‌گاه بیانگر گذشته و موفقیت‌های عشقی و ندامت‌های آن است که منجر به امید می‌شود

معرفی و توضیح دستگاه همایون

این دستگاه به تناسب نام خود، حالتی شاهانه، اشرافی و باوقار دارد، ولی با این حال زمینهٔ اجرای بسیاری از لالایی‌ها و زمزمه‌های متداول در نقاط مختلف ایران است. همچنین از نغمه‌های این دستگاه در موسیقی زورخانه نیز استفاده می‌شود. به دلیل استفاده از یک گام خاص و تفاوت محسوس در گام بالا رونده و پایین رونده دستگاه همایون منحصر به فردترین دستگاه موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. مقایسه سایر دستگاه‌های موسیقی ایرانی با موسیقی دیگر ملل و خصوصاً کشورهای هم‌جوار تشابه و یکسان بودن ریشه برخی را نشان می‌دهد. اما این مطلب در مورد دستگاه «همایون» صادق نیست.

معرفي آواز هاي مشتق شده از دستگاهها

 

آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که می‌توان آنرا دستگاه فرعی نامید. آواز از نظرفواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و می‌تواند شاهد و یا ایست متفاوتی داشته باشد. به‌طور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست ((ر)) می‌باشد. بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت ((ر)) گردش می‌کند و در نهایت روی همان نت می‌ایستد. به‌طور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، روی ایست دستگاه اصلی (در این‌جا شور) باز می‌گردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵تا هستند و عبارت‌اند از: آواز ابوعطا، متعلق به دستگاه شور (درجه دوم) آواز بیات ترک (بیات زند)، متعلق به دستگاه شور، (درجه سوم) آواز افشاری، متعلق به دستگاه شور، (درجه چهارم)آواز دشتی، متعلق به دستگاه شور، (درجه پنجم)آواز بیات اصفهان، متعلق به دستگاه همایون، (درجه چهارم)

به روز شده ‏نزدیک ‏8‏ ماه پیش‏

به آهنگ‌های پاپی که دارای ترانه فارسی می‌باشد اطلاق می‌شود. خاستگاه موسیقی پاپ فارسی ایران می‌باشد ولی به سرعت در دیگر کشورهای فارسی زبان دیگر مانند تاجیکستان و افغانستان و همچنین پس از انقلاب اسلامی ایران در ایالات متحده آمریکا گسترش یافت. سال‌های نخست موسیقی پاپ فارسی در سده نوزدهم و در دوره قاجاریه متولد شد و بعدها با اختراع رادیو این سبک به سرعت در ایران رواج پیدا کرد.

انواع موسیقی کلاسیک

موسیقی کلاسیک و انواع قطعه های آن آثار موسیقی کلاسیک بسیار متنوع و گوناگونند و آن ها را می توان به سه گروه مختلف بخش بندی کرد. موسیقی سازی- موسیقی آوازی- موسیقی صحنه ای.

گام در موسیقی

گام: عبارتست از توالی نت های پی درپی با فواصل معین که نت اول و آخر هم نام می باشند.

گام ها به دو دسته کلی تقسیم می شوند:

۱- گامهای کروماتیک

۲- گامهای دیاتونیک

گام کروماتیک: عبارتست از توالی سیزده نت پی در پی با فواصل نیم پرده ای (نیم پرده های کروماتیک و دیاتونیک) که نت سیزدهم “اکتاو” (هنگام) نت آغازین می باشد. گام کروماتیک بر دو نوع تقسیم می شود:
1-گام کروماتیک ملودیک:
2-گام کروماتیک هارمونیک

گام دیاتونیک: توالی هشت نت پی در پی با فواصل مشخص (معین) که نت اول و هشتم هم نام هستند.

گام دیاتونیک بر دو قسم است:

۱- گام دیاتونیک بزرگ (major)

2- گام دیاتونیک کوچک(minor)

پاور کورد

(به انگلیسی: Powerchord) در موسیقی به آکوردی گفته می‌شود که تنها شامل نت ریشه آکورد و فاصله پنجم باشد. پاورکورد به آکورد پنجم (به انگلیسی: fifth chord) نیز شهرت دارد. این آکورد بیشتر توسط نوازندگان گیتار و با گیتار الکتریکی که به یک آمپلی فایر مجهز به افکت دیستروشن باشد، نواخته می‌شود. پاورکوردها یکی از عناصر کلیدی و پرکاربرد در موسیقی راک و متال هستند

نوشته : آرش صمیمی
در تاریخ موسیقی ایران و جهان خیلی ها آمدند و فلوت نواختند.
فلوت سازی است که در اروپا و موسیقی کلاسیک کم کم جای خود را باز کرد و تکامل یافت و هم اکنون به شکل فلوتهای امروزی که سیستم کلیدهای بوهم (مبدع این سیستم کلید بر روی سازهای بادی چوبی) را داراست در آمده است.
در قدیم از چوب ساخته میشد و امروزه معمولا از نقره و طلا ساخته میشود که البته مدتی است که بازار فلوتهای چوبی به خاطر جنس صدای نرمتر و زیباتر دوباره رونق پیدا کرده است.

سیستم ساز فلوت و ساخت آن برمبنای موسیقی غربی و با فواصل نیم پرده ای ساخته شده و در عمل فاقد کلید برای اجرای فواصل شرقی و ربع پرده میباشد.

زنده یاد عماد رام پیشرو در نواختن فلوت به سبک ایرانی و البته سبک خودش در تاریخ موسیقی ایران است.
وی در سال 1309 در ساری متولد و در 1382 در آلمان درگذشت.
نوای جادویی فلوت عماد رام سالهاست که عاشقان این ساز را مسحور نموده و اجرای نتهای خاص (گلیساندو) و به عبارتی نتهای مالشی که خاص سازهای زهی خصوصا ویلن است از ابتکارات او و شاید برای اولین بار در تاریخ ساز فلوت باشد.
سازی که بعد از ویلن پرتکنیک ترین ساز دنیاست و به اکشن بودن معروف است در دستان مردی قرار گرفت که آنرا با چنان احساسی نواخت که دل هرشنونده ای را آب کرد!

شیوه ی منحصر به فرد عماد رام و مدل فلوتی که استفاده میکرد (فلوت کم کلید و به عبارتی هشت کلیده و عامیانه تر یاروم کلید) بر هرچه با احساس تر نواختن این ساز کمک میکرد که البته این مدل فلوت پس از سوار شدن سیستم کلیدهای بوهم به دست فراموشی سپرده شد و حدود 40 سالی است که تولید نمیشود.

عماد رام کسی است که ردیفهای موسیقی ایرانی را با فلوت به شیوه ای نواخت که استاد فرامرز پایور و حسین تهرانی با او کنسرتها دادند.
میدانید که فرامرز پایور سختگیرترین موزیسین ایرانی بود و همه کس به گروه او راه نمیافتند.
عماد مینواخت و مینواخت تا در دهه 40 شمسی صفحه ای با تمبک امیرناصر افتتاح منتشر کرد و هم اکنون هم در سی دی فروشی ها بشکل سی دی عرضه میشود.
در این اثر تکنوازی فلوت ایرانی را به شکلی ارائه داد که پس از گذست 46 سال هنوز کسی به این مهارت و زیبانوازی دست نیافته است. (میتوانید از سایت رسمی عماد رام این اثر را دانلود بفرمایید www.emad-ram.com).

در این سایت علاوه بر تکنوازی فلوت و آثار آهنگسازی شده برای خوانندگان و خودش اثری وجود دارد به نام عشق و آزادگی که کنسرتو برای فلوت و ارکستر فیلارمونیک لهستان است.

این اثر شاهکاری از فلوت نوازی ایرانی در قالب یک اثر ارکسترال و بزرگ بوده که به نوبه خود در دنیا بی نظیر است.

قطعات اروندرود و رقص پروانه شاهکاری بی بدیل در کارنامه ی عماد رام
است. (میتوانید بشنوید و قضاوت کنید)

درپایان میتوانم بگویم عماد رام فلوت را در ایران جاودانه نواخت و احساس را در این ساز به حد اعلا نشان داد.
نامش جاودان...
آرش صمیمیi
ماهور یکی از دستگاه های گسترده موسیقی ایرانی محسوب می شود که حال و هوای کاملا شادی دارد. اگر دلتان می خواهد با شنیدن یک موسیقی سنتی حسابی روح و روانتان شاد بشود، آهنگ هایی از این دستگاه را گوش کنید که اتفاقا نمونه های زیادی هم دارد.

بعضی از زبان شناس ها می گویند واژه «ماهور» تغییر یافته واژه «ماژور» یکی از گام های اصلی موسیقی غربی است. جالب اینجاست که حال و هوای هر دویشان هم مشابه است. این دستگاه چند بخش دارد که بعضی بخش هایش به موسیقی منطقه سیستان و بلوچستان، بعضی هایش به موسیقی خراسان و لرستان و یک قسمت های دیگرش هم به موسیقی آذری آذربایجان نزدیک است.

نمونه: آهنگ معروف «مرغ سحر» ساخته مرتضی نی داوود یکی از نمونه های شناخته شده این دستگاه است. مرتضی نی داوود، یکی از شاگردان خوب میرزا حسینقلی و درویش خان خودش هم یکی از ردیف دان های موسیقی ایرانی بوده. شروع این آهنگ کاملا الهام گرفته از درآمد ماهور است. «ز من نگارم خبر ندارد» از آلبوم آهنگ وفا و «ز دست محبوب» از آلبوم شب وصل هم در این دستگاه خوانده شده اند.
ماهور یکی از دستگاه های گسترده موسیقی ایرانی محسوب می شود که حال و هوای کاملا شادی دارد. اگر دلتان می خواهد با شنیدن یک موسیقی سنتی حسابی روح و روانتان شاد بشود، آهنگ هایی از این دستگاه را گوش کنید که اتفاقا نمونه های زیادی هم دارد.

بعضی از زبان شناس ها می گویند واژه «ماهور» تغییر یافته واژه «ماژور» یکی از گام های اصلی موسیقی غربی است. جالب اینجاست که حال و هوای هر دویشان هم مشابه است. این دستگاه چند بخش دارد که بعضی بخش هایش به موسیقی منطقه سیستان و بلوچستان، بعضی هایش به موسیقی خراسان و لرستان و یک قسمت های دیگرش هم به موسیقی آذری آذربایجان نزدیک است.

نمونه: آهنگ معروف «مرغ سحر» ساخته مرتضی نی داوود یکی از نمونه های شناخته شده این دستگاه است. مرتضی نی داوود، یکی از شاگردان خوب میرزا حسینقلی و درویش خان خودش هم یکی از ردیف دان های موسیقی ایرانی بوده. شروع این آهنگ کاملا الهام گرفته از درآمد ماهور است. «ز من نگارم خبر ندارد» از آلبوم آهنگ وفا و «ز دست محبوب» از آلبوم شب وصل هم در این دستگاه خوانده شده اند.
همایون یکى از بزرگ‌ترین دستگاه‌ها مى‌باشد که محبوبیت خاصى بین مردم ایران دارد. همایون آوازى است باشکوه و مجلل، آرام و در عین حال بسیار زیبا و دلفریب.
برطبق قول " مرحوم روح‌الله خالقی " : همایون ناصحى است مشفق و مهربان که با کمال شرم و آزرم با مستمعین خود مکالمه و درد دل مى‌کند و با بیانى شیوا چنان نصیحت مى‌کند و پند مى‌دهد که هیچ سخنران را این مهارت و استادى نیست.
از گوشه های مهم دستگاه همایون می توان به :
درآمد ، موالیان ، شوشتری ، چكاوك ، بیداد ، بیداد كت ، نی داود ، طرز میگلی ، بختیاری ، نوروز صبا ، نفیر فرنگ ، آشور آوند ، دنا سری ، ابوالچپ ، راوندی ، راز و نیاز ... اشاره كرد.
* نام رنگ دستگاه همایون كه در ردیف موسیقی ایرانی موجود است فرح می باشد.

بیات اصفهان :
آواز اصفهان، یکی از آوازهای پنج‌گانهٔ موسیقی سنتی ایران است. برخی این دستگاه را جزء دستگاه شور و برخی آنرا از متعلقات همایون دانسته‌اند.آواز اصفهان از آوازهاى قدیم ایرانى است. آوازى است جذاب و گیرا ؛ با ریتمى بین شادى و غم .

از گوشه های مهم مقام بیات اصفهان می توان به :
درآمد ، نغمه ، بیات شیراز ، خجسته ، بیات درویش حسن ، جامه دران ، بیات راجه ، عشاق ، سوز و گداز و ... اشاره كرد.

 

راست پنجگاه :
این دستگاه در بین دستگاه‌ها از همه کمتر اجرا مى‌شود. بعضى موسیقى‌دان‌هامعتقدند که این دستگاه به قصد تعلیم بنا شده است. راست پنج‌گاه ترکیبى استاز سایر مقام‌ها و در این آواز مى‌توان به تمام مقام‌هاى ایرانى وارد شد. از این‌رو مى‌توان تمام احساساتى که در دستگاه‌هاى موسیقى ایرانى است را باراست پنج‌گاه ایجاد نمود. راست پنج‌گاه آواز کاملى است؛ زیرا داراى تمامحالات و صفات آوازهاى دیگر نیز هست.

گوشه های مهم دستگاه راست پنجگاه عبارتند از :
درآمد، درآمد دوم، زنگ شتر، زنگوله، نغمه، خسروانی، روح‌افزا، پنجگاه،سپهر، عشاق، نیریز، بال کبوتران، بیات عجم، بحر نور، قرچه، مُبَرقَع، طرز،ابوالچپ، لیلى و مجنون، راوندی، نوروز عرب، نوروز صبا، نوروز خارا،ماوراءالنهر، نفیر، فرنگ.

گوشه : آهنگیست كه با نامها و حالتهای مختلف در اجرای دستگاه ها و آوازها وجوددارد و در فاصله يك چهارم و یا یك پنجم از یك گام اجرا می شود و تابعدستگاه خود است.
چهارمضراب : آهنگ موزونی است كه دارای یك جمله تكرارشونده به نام پایه می باشد و ملودی های دیگر بینابین پایه ها اجرا می شوند واكثرا دارای یك تمپوی سریع و دارای كسر میزانهای دوچهارم و شش هشتم و سههشتم و غیره می باشند .
پیش درآمد: از فرم های موسیقی ایرانی است ومانند اورتور در موسیقی جهانی می باشد.این فرم دارای سرعت سنگین و عموما درمیزان های شش ضربی و چهارضربی و یا دوضربی ساختمه می شوند و در ابتدایموسیقی ایرانی اجرا می شود . ابداع پیش در آمد را به درویش خان نسبت میدهند.
رنگ : فرمی موزون و بدون كلام و عموما در ریتم شش هشتم ارائه می گردد و عموما فاقد پایه

 

سه گاه از نغمه های قدیم ایران بوده و ریشه كاملا ایرانی دارد. البته سه گاه در میان ترك ها استعمال زیادی دارد و آنها در خواندن این آواز مهارت زیادی دارند. اما فارسی زبانان آن را طور دیگری می خوانند ، در هر دو آواز با حزن و اندوه همراه است و تاثیر و تالم بسیاری دارد.
از گوشه های مهم این دستگاه عبارتند از :
درآمد ، كرشمه ، نغمه ، زابل ، مخالف ، مغلوب ، مویه ، شكسته مویه ، تخت طاقدیس ، حدی ، رجز ، پهلوی ، حزین ،
وا از دیگر دستگاه‌هاى هفت‌گانهٔ موسیقى ایرانى است. و آوازى است در حد اعتدال که آهنگى ملایم و متوسط دارد، نه زیاد شاد و نه زیاد حزن‌انگیز. نوا را آواز خوب گفته‌اند و معمولاً در آخر مجلس مى‌نواختند. معمولاً اشعار عارفانه مثل اشعار حافظ را براى نوا انتخاب مى‌کنند که تأثیر بسیار زیادى در شنونده ایجاد مى‌کند.
گوشه های مهم دستگاه نوا عبارتند از :
چهارمضراب، درآمد اول، درآمد دوم، کرشمه، گردانیه، نغمه، بیات راجه، خرین، عشاق، نهفت، گُوِشت، عشیران، نیشابورک، مَجُسْلی، خجسته، ملک‌حسین، حسین، بوسَلیک، نیریز، رنگ نوا، رنگ نستارى.
رنگ دستگاه نوا در ردیف موسیقی ایرانی به نام نستاری یا نستالی یا نستوری می باشد.
سه‌گاه و چهارگاه با یکدیگر پیوستگى خاصى دارند. این‌گونه رابطه بین هیچ دو دستگاه دیگر وجود ندارد. تمامى گوشه‌هاى سه‌گاه را مى‌توان در چهارگاه با تغییر مقام اجرا نمود. البته چهارگاه چند گوشهٔ مخصوص بخود دارد که در سه‌گاه اجرا نمى‌شود. از طرفى مقام‌هاى این دو دستگاه بقدرى با یکدیگر متفاوتند که مى‌توان گفت هیچ دو مقامى در موسیقى ایرانى این‌گونه باهم فرق ندارند.چهارگاه از نظر علمى مهم‌ترین مقام موسیقى ایرانى است. این آواز نمایندهٔ جامع و کاملى از تمام حالات و صفات موسیقى ایرانى است. بطورى که تمام صفات عالى و ممتاز گام‌هاى ایرانى را مى‌توان در چهارگاه بطور یکجا پیدا کرد.
برخی از گوشه های مهم چهارگاه عبارتند از :
درآمد � پیش زنگوله � نغمه � زنگ شتر � زابل � مویه � مخالف � مغلوب � حصار � حاجی حسنی � حدی � پهلوی � رجز � منصوری.
رنگ های چهارگاه که در ردیف موسیقی ایرانی وجود دارند : لزگی � متن � حاشیه � شهرآشوب
ماهور طبیعى‌ترین گام و اساس موسیقى فرنگى است. ماهور آوازى است با وقار و ابهت و شوکت خاصى به شنونده القا مى‌کند و آهنگ‌ساز براى بیان شجاعت‌ها و دلیرى از این آواز استفاده مى‌کند. ماهور چون قرین موسیقى فرنگى است، بین جوانان جایگاه خاصى دارد. اما در مجموع آواز ماهور طرب‌انگیز و شاد مى‌باشد.

گوشه های مهم دستگاه ماهور عبارتند از :
درآمد، کرشمه، آواز، مقدمهٔ داد، مجلس افروز، خسروانی، دلکش، چهارمضراب و فرود، خاوران، طرب‌انگیز، نیشابورک، نصیرخانى(طوسی)، چهارپاره(مرادخانی)، فِیلی، ماهور ،صغیر، آذربایجانی، حصار ماهور(آبول) , زنگوله، نغمه زیرافکنه، نیریز، شکسته، عراق، نهیب، مُحَیِّر، آشورآوند، اصفهانک، خرین، کرشمه، زنگوله، راک‌ هندی، راک کشمیر، راک عبدالله، کرشمهٔ راک، صفیر راک، ساقى‌نامه، کشته، صوفى‌نامه، رنگ حربی، رنگ شَلَخو، رنگ یک چوبه
شور" را مادر دستگاههای ایرانی لقب داده اند و از دستگاههای پرگوشه ماست. وسعت این دستگاه آنچنان است که حتی چهار آواز مستقل نیز به نامهای افشاری, ابوعطا, بیات ترک و دشتی از ملحقات آن به حساب می آیند.غالب آوازهایی که خواننده آموزش ندیده ایرانی می‌‌خواند در یکی از مایه‌های این آواز می‌‌گنجد، از این رو این دستگاه را مادر موسیقی ایرانی هم خوانده‌اند.
 


:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
بازدید : 949
نویسنده : آوا فتوحی
استاد حاتم عسگری فراهانی
--------------------------------
استاد حاتم عسگری فراهانی فرزند حسن متولد ۹ بهمن ۱۳۱۲ در سال ۱۳۱۹ به همراه خانواده اش به تهران آمد.
خود می گوید.......
زندگی پرماجرایی را که از این هنگام شروع کردم چنانچه بخواهم شرح دهم باید کتاب مبسوطی بنویسم . اما زندگی هنری ام مجملا" چنین است :

۱- مرحله تعلم و تحصیل موسیقی :

آشنایی من با موسیقی از زمان کودکی آغاز شد چون موسیقیدانان در خانه ما رفت و آمد داشتند و همین امر هم باعث شد که از کودکی علاقه بسیاربه موسیقی پیدا کنم به طوری که تمام وجودم تشنه ی موسیقی بود . برای برطرف کردن این عطش نخست دست به دامن پدر شدم زیرا ایشان در تعزیه خوانی تبحری خاص و با موسیقیدانان ـ همان طور که قبلا ذکر شد ـ حشر و نشر داشتند. لیکن مخالفت وی با وارد شدن من به جرگه ی موسیقی دانان مرا به سوی حسینعلی خان نکیسا ی تفرشی ـ یکی از استادان آواز ایران که به منزل ما رفت و آمد داشت ـ سوق داد . چند سالی تحت تعلیم ایشان قرار گرفتم تا اینکه به سفارش خود ایشان و با تلاش زیاد توانستم به محضر مرحوم ضیاءالذاکرین راه یابم.سه دوره متوالی تا پایان عمر آن استاد نزد ایشان به شاگردی پرداختم . ذر همان زمان مدتی را نزد کربلایی علی آقا فراهانی ضربی ها را آموختم . پس از درگذشت مرحوم آقاضیاء مجددا نزد حسینعلی خان نکیسا به تعلیمات خود ادامه دادم و تا پایان عمر از محضر شان کسب فیض نمودم. در خلال همان سالها به منزل یکی دیگر از استادان آواز زمان به نام سلیمان امیر قاسمی رفت و آمد پیدا کردم و مدت بیست سال هم از محضر ایشان بهره گرفتم.

۲- مرحله ی تدریس و اشتغال به کار موسیقی :

موسیقی را به عنوان حرفه از سال ۱۳۵۵ دنبال کردم : نخست وارد فرهنگ و هنر( سابق )شدم و مدت دو سال در قزوین به تعلیم آواز مشغول بودم و بعد به مجتمع دانشگاهی هنر منتقل شدم و از سال ۱۳۶۲ به خواهش چند تن از استادان موسیقی به جمع آوری ردیف های آوازی همت گماشتم که این کار همچنان ادامه دارد . مدت دو سال هم در تالار وحدت مسئول پژوهش موسیقی بودم و بعد به دانشگاه تهران انتقال یافتم.ضمنا در تالار وحدت به مدت یکسال ودر مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی به مدت دو سال تعلیم آواز دادم.همچنین مسئولیت امور پژوهشی موسیقی مذهبی ایران و عضو شورای ارزشیابی هنرمندان کشور را بر عهده اینجانب بوده است .

استاد عسگری فراهانی تا سال ۱۳۸۵ به سمت استادیار دانشگاه تهران در دانشکده ی هنرهای زیبا به تعلیم ردیف موسیقی ایران اشتغال داشته و در مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی ایرانی وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز تدریس آواز می نمودند.چند واحد درسی که استاد عسگری تدریس مینمودند عبارتند از شناخت موسیقی - تاریخ موسیقی - جواب آواز -ردیف موسیقی و مردان موسیقی.

استاد عسگری دارای نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدرک دکتری از وزارت فرهنگ و علوم هستند.

در حال حاضر ردیف آوازی خود را تدریس و با برنامه رادیویی نیستان کاری از شبکه رادیویی فرهنگ همکاری دارند و تدریس آواز برای همه علاقمندان به هنر اصیل ایرانی (آواز) را انجام می دهند .

تالیفات :

استاد عسگری از ابتدای فعالیت هنری خویش به ضبط و تکثیر انواع گوشه ها و آوازهای قدیمی و تصانیف ناب ایرانی پرداختند که تمامی این آثار در آرشیو شخصی استاد موجود و محفوظ می باشد.

چند نمونه از آثار انشار یافته از ایشان :

۱- ردیف جامع آوازی (دستگاه نوا- شامل ۱۰۶ گوشه)همراه با سه تار دکتر داریوش صفوت-

انتشارات سروش

۲- ردیف جامع آوازی (دستگاه ماهور-شامل ۱۰۶ گوشه) همراه با سه تار دکتر داریوش صفوت-

انتشارات دانشگاه هنر

۳-ردیف آوازی دوره اول همراه با سه تار دکتر داریوش صفوت-

انتشارات دانشگاه هنر

۴- برنامه آموزشی ردیف آوازی رادیو فرهنگ (هر هفته -روزهای شنبه ۹ الی ۱۱ صبح)

۵- ضبط چندین مجلس تعزیه (سازمان میراث فرهنگی)

۶- فیلمها و نوارهای متعددی که در کنفرانسها و کنسرتهای پژوهشی مختلف با حضور استاد عسگری برگزار گردید .

۷- و بسیاری دیگر برنامه پژوهشی آموزشی که از حوصله این بحث خارج میباشد.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: فراهانی , ,
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
بازدید : 897
نویسنده : آوا فتوحی

شرم تان باد ای خداوندان قدرت
بس کنید
بس کنید از اینهمه ظلم و قساوت
بس کنید
ای نگهبانان آزادی
نگهداران صلح
ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون
سرب داغ است اینکه می بارید بر دلهای مردم سرب داغ
موج خون است این که می رانید بر آن کشتی خودکامگی موج خون
گر نه کورید و نه کر
گر مسلسل های تان یک لحظه ساکت می شوند
بشنوید و بنگرید
بشنوید این وای مادرهای جان ‌آزرده است
کاندرین شبهای وحشت سوگواری می کنند
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است
کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند
بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان
روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند
بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر بیدادتان را بردباری میکنند
دست ها از دست تان ای سنگ چشمان بر خداست
گر چه می دانم
آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست
با تمام اشک هایم باز نومیدانه خواهش می کنم
بس کنید
بس کنید
فکر مادرهای دلواپس کنید
رحم بر این غنچه های نازک نورس کنید
بس کنید

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
بازدید : 691
نویسنده : آوا فتوحی

 

نگاه کن که غم درون ديده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سايه ی سياه سرکشم
اسير دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستيم خراب می شود
شراره اي مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمين عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر اميد دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها

به راه پرستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چين برکه های شب شدم

چه دور بود پيش از اين زمين ما
به اين کبود غرفه هاي آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسيده ام
به کهکشان، به بيکران، به جاودان
کنون که آمديم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپيچ در حرير بوسه ات
مرا بخواه در شبان ديرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از اين ستاره ها جدا مکن

نگاه کن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی ديدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
نگاه کن
تو می دمی و آفتاب می شود

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
بازدید : 830
نویسنده : آوا فتوحی

 

زیبا ترین حرف ات را بگو
شکنجه پنهان سکوت ات را آشکار کن
و هراس مدار از آن که بگویند
ترانه‌یی بیهوده می‌خوانید. ــ
چرا که ترانه‌ی ما
ترانه‌ی بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست

حتا بگذارآفتاب نیز برنیاید
به خاطر فردای ما اگر
بر ماش منتی است؛
چرا که عشق،
خود فرداست
خود همیشه است
بیشترین عشق جهان را به سوی تو می آورم
از معبر فریادها و حماسه ها
چراکه هیچ چیز در کنار من
از تو عظیم تر نبوده است
که قلب ات
چون پروانه یی
ظریف و کوچک و عاشق است

ای معشوقی که سرشار از زنانه گی هستی
و به جنسیت خود غره ای
به خاطر عشق ات!-
ای صبور! ای پرستار!
ای مومن!
پیروزی تو میوه حقیقت توست

رگبارها و برف ها را
توفان و آفتاب آتش بیز را
به تحمل صبر
شکستی
باش تا میوه غرور ات برسد
ای زنی که صبحانه خورشید در پیراهن تست،
پیروزی عشق نصیب تو باد!

 

چنین‌ام من
ــ زندانیِ دیوارهای خوش‌آهنگِ الفاظِ بی‌زبان ــ.

چنین‌ام من!
تصویرم را در قابش محبوس کرده‌ام
و نامم را در شعرم
و پایم را در زنجیرِ زنم
و فردایم را در خویشتنِ فرزندم
و دلم را در چنگِ شما...

در چنگِ هم‌تلاشیِ با شما
که خونِ گرمِتان را
به سربازانِ جوخه‌ی اعدام
می‌نوشانید
که از سرما می‌لرزند
و نگاهِشان
انجمادِ یک حماقت است.

 

 

خسته، خسته، از راه‌کوره‌های تردید می‌آیم.
چون آینه‌یی از تو لبریزم.
هیچ چیز مرا تسکین نمی‌دهد
نه ساقه‌ی بازوهایت نه چشمه‌های تنت.

بی‌تو خاموشم، شهری در شبم.
تو طلوع می‌کنی
من گرمایت را از دور می‌چشم و شهرِ من بیدار می‌شود.
با غلغله‌ها، تردیدها، تلاش‌ها، و غلغله‌ی مرددِ تلاش‌هایش.

دیگر هیچ چیز نمی‌خواهد مرا تسکین دهد.
دور از تو من شهری در شبم ای آفتاب
و غروبت مرا می‌سوزاند.

من به دنبالِ سحری سرگردان می‌گردم.

 

 

لبان ات
به ظرافتِ شعر
شهوانی ترینِ بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند
که جاندارِ غارنشین از آن سود می جوید
تا به صورتِ انسان در آید.

و گونه های ات
با دو شیارِ مورب،
که غرورِ تو را هدایت می کنند و
سرنوشتِ مرا
که شب را تحمل کرده ام
بی آن که به انتظارِ صبح
مسلح بوده باشم،
و بکارتی سربلند را
از روسبی خانه های داد و ستد
سر به مُهر باز آورده ام.

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زنده گی نشستم!



و چشمان ات رازِ آتش است.

و عشق ات پیروزیِ آدمی ست
هنگامی که به جنگِ تقدیر می شتابد.

و آغوش ات
اندک جایی برای زستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکیِ آسمان را متهم می کند.



کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد.

در من زندانیِ ستم گری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمی کرد -
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم.



توفان ها
در رقصِ عظیمِ تو
به شکوه مندی
نی لبکی می نوازند،
و ترانه ی رگ های ات
آفتاب همیشه را طالع می کند.

بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچه های شهر
حضورِ مرا دریابند.

دستان ات آشتی است
و دوستانی که یاری می دهند
تا دشمنی
از یاد
برده شود.

پیشانی ات آینه یی بلند است
تابناک و بلند،
که خواهرانِ هفت گانه در آن می نگرند
تا به زیباییِ خویش دست یابند.

دو پرنده ی بی طاقت در سینه ات آواز می خوانند.
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آب ها را گواراتر کند؟

تا در آیینه پدیدار آیی
عمری دراز در آن نگریستم
من برکه ها و دریاها را گریستم
ای پری وار در قالبِ آدمی
که پیکرت جز در خُلواره ی ناراستی نمی سوزد! -
حضورت بهشتی ست
که گریزِ از جهنم را توجیه می کند،
دریایی که مرا در خود غرق می کند
تا از همه گناهان و دروغ
شسته شوم.

و سپیده دم با دست های ات بیدار می شود.

 

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
بازدید : 1081
نویسنده : آوا فتوحی
 1
ای عطر نفس گلاب هم روزه گرفت

ای میکده لب شراب هم روزه گرفت

تا بانگ زلال ربنایت پیچید

از شدت شوق آب هم روزه گرفت

2
دست نفست ستاره ها را چیدست
شب با دف ماه تا سحر رقصیدست

همچون سحر از عطر اذان سرشاری
انگار لب تو را خدا بوسیدست


:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: زبردست , ,

تعداد صفحات : 124


اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com